راه مستقیم، راه فطرت سالم است. قرآن وسیله هدایت همه مردم است «هُدىً لِلنَّاسِ» همانند خورشید بر همه مىتابد، ولى تنها كسانى از آن بهره مىجویند كه فطرتِ پاك داشته و در برابر حقّ خاضع باشند «هُدىً لِلْمُتَّقِینَ» هم چنان كه نور خورشید، تنها از شیشه تمیز عبور مىكند، نه از خشت و گِل. لذا فاسقان، ظالمان، كافران، دلمردگان، مسرفان و تكذیب كنندگان از هدایت قرآن بهرهمند نمىشوند. ریشه خداپرستى در فطرت و و جدان همه مردم است. انسان در برابر خداوند مسئول است، چون با عقل و فطرت خود، با او عهد و میثاق بسته كه به احكام دین عمل كند. سؤال از عقل و فطرت، یكى از شیوههاى تبلیغ و ارشاد است. خداوند از طریق عقل، فطرت و وحى، از مردم پیمان مىگیرد. هر عشق و علاقه، كه مایهاى از عقل و فطرت نداشته باشد، دیر یا زود به سردى گرائیده و یا به دشمنى كشیده مىشود. انسان علاقه دارد كه محبوب باشد، لذا قرآن از این فطرت استفاده كرده و مىفرماید: نیكى كن كه نیكوكاران محبوب خداوند هستند. خردمندان، آماده پذیرش حقّ هستند و در كنار پاسخگویى به نداى فطرت، به نداى انبیا، علما و شهدا پاسخ مىدهند. هر پاداشى ممكن است با تغییر مكان و زمان ارزش خود را از دست بدهد، اما پاداشهاى الهى مطابق فطرت و خلقت انسان است و هرگز از ارزش آن كاسته نمىشود. اسلام، آیین فطرت است. آن گونه كه وجود فرزند، تداوم وجود والدین است و خصوصیّات و صفات جسمى و روحى آنان به فرزند منتقل مىشود، اموال هم باید به فرزندان منتقل گردد. هنگام خطر و مرگ، فطرت خداشناسى انسان آشكار مىشود. قانون آسمانى با فطرت تضاد ندارد. تجربه نشان مىدهد كه در همه انسانها (گرچه به ظاهر كفر ورزند،) فطرت خداجویى هست و به هنگام حوادث در انسان جلوه مىكند و پیامبر اكرم(صلى الله علیه و آله) مأمور است مردم را به این فطرت خفته توجّه دهد. مراد از عالم ذر، همان پیمان فطرت و تكوین مىباشد. یعنى هنگام خروج فرزندان آدم از صلب پدران به رحم مادران كه ذرّاتى بیش نیستند، خداوند فطرت توحیدى و حقجویى را در سرشت آنها مىنهد و این سرّ الهى به صورت یك حسّ درونى در نهاد و فطرت همه، به ودیعت نهاده مىشود. همچنین در عقل و خردشان، خداباورى به صورت یك حقیقت خود آگاه نقش مىبندد. و لذا فطرت و خرد بشرى، بر ربوبیّت خداوند گواهى مىدهد. در بعضى روایات كه از امام صادق(علیه السلام) درباره فطرت سؤال شده است، امام، فطرت را همان عالم ذر دانستهاند. در برخى روایات، فطرت، اثر عالم ذر است نه خود آن «ثبت المعرفة فى قلوبهم و نسوا الموقف» بنابراین انسانها در زمان و موقفى اقرار كرده، ولى آن را فراموش كردهاند، و اثر آن اقرار همان فطرتى است كه گرایش دل به سوى اوست. به هر حال آیه، مورد گفتگوى متكلّمین، محدّثین و مفسّرین است، لذا ما علم آن را به اهلش كه همان راسخان در علم هستند، واگذار مىكنیم.(1991)