تربیت
Tarbiat.Org

گنجینه معارف 3 (110 موضوع)
محمد رحمتی شهرضا

ابو خیثمه‏

مالك بن قیس مشهور به ابوخیثمه از یاران رسول خدا(صلى الله علیه و آله) بود و در بسیارى از جنگها شركت داشت. او و چند نفر از رفتن به جنگ تبوك خوددارى كردند. بعد از ده روز از حركت رسول خدا به سوى تبوك، در ظهر گرماى شدید تابستان، از بیرون بخانه آمد و در میان باغى كه داشت براى دو همسر خود سایبانى ساخته بود. آنان كوزه آب خنك آماده و غذا مطبوعى تهیه و دیوارهاى سایبان را آب پاشیده تا هواى داخل آن خنك باشد و منتظر همسرشان بودند. وقتى ابوخیثمه نظرى به زنان و آب سرد و غذا و همسران زیبا در آسایش انداخت به یاد رسول خدا افتاد و نفسش به او گفت: رسول خدا در گرما و سختى، من در راحتى و آسایش روا نبود، بعد گفت: منافق در دین شك مى‏كند ولى نفسم به همان جهتى كه دین توجه مى‏كند روى مى‏آورد.
وسائل سفر را برایش آماده و با شتر بسوى جنگ تبوك رهسپار شد. در راه با عمیر بن وهب رفیق شد، وقتى نزدیك اردو و خیمه پیامبر رسید به عمیر گفت: من تخلف از همراهى پیامبر كرده‏ام بگذار تنها براى عذرخواهى بروم.
شخصى به پیامبر عرض كرد: كسى از راه مى‏رسد! پیامبر(صلى الله علیه و آله) فرمود: «خدا كند ابوخیثمه باشد.»
چون نزدیك شد و شتر را خوابانید، شرفیاب حضور پیامبر شد و پیامبر(صلى الله علیه و آله) فرمود: «از تو همین انتظار را داشتم»؛ و او داستان حركت و حدیث نفس خود به عرض پیامبر رسانید؛ و پیامبر(صلى الله علیه و آله) درباره‏اش دعا فرمود.(362)