گویند شخصى به عنوان تحفه، ده عدد خیار براى سلطانى آورد و به حضورش گذاشت، سلطان یكى از آنها را خورد، و احساس كرد كه خیلى تلخ است، دومى را هم خورد، دید مثل اولى است، تا آنكه همه را خورد، و از آن شخص تشكّر كرد و هدیهاى به او داد.
اطرافیان به سلطان گفتند: همه خیارها را خودت مىخوردى، به ما هیچ ندادى! سلطان گفت: تمام خیارها تلخ بود، دیدم اگر به شما بدهم، اظهار مىكنید كه خیارها تلخ است؛ آن وقت این شخصى كه این خیارها را تحفه آورده بود، شرمنده مىشد، خواستم او شرمنده نشود.(139) ما نیز در برابر نعمتهاى خدا، هر چند گاهى به صورت درد و رنج است، باید شاكر باشیم.