تربیت
Tarbiat.Org

گنجینه معارف 3 (110 موضوع)
محمد رحمتی شهرضا

امید یك مادر

روزى، زنى بچّه شیرخوارش را در بغل گرفته بود و از روى پلى‏كه بر روى رودخانه احداث شده بود، مى‏گذشت. ناگاه بر اثر ازدحام مردم، زن به زمین افتاد و بچّه از دستش رها شده و در رودخانه افتاد. جریان آبِ رودخانه تند بود و بچّه را با سرعت با خود برد. زن خود را به ساحل رسانید و در حالى كه دنبالِ فرزندش مى‏دوید، از مردم كمك خواست، ولى جریان آب به قدرى تند بود كه مردم نمى‏توانستند، كودك را از آب بگیرند. بالاخره جریانِ آب، كودك را به قسمتى از رودخانه برد كه آب رودخانه، چرخ آسیابى را به حركت درمى‏آورد. تصادفاً كودك وارد این جریان گردید و به سرعت به طرفِ چرخِ آسیاب بُرده شد. در آخرین لحظه كه زن یقین كرد هیچ كس نمى‏تواند به فریادش برسد و فرزندش را نجات دهد، سر به آسمان بلند كرد و گفت: اى خدا، به فریادم برس.
در همان لحظه، آب از رفتن ایستاد و از حركت بازماند. زن دست دراز كرد و كودكش را از روى آب برداشت و شكر الهى را به جاى آورد.
آرى، هر جا كه انسان امیدش از همه كس و همه چیز قطع شود؟، فطرتِ الهىِ وى، او را متوجّه خداوندِ قادر و توانا مى‏سازد.(1990)