طواف كعبه دل كن كه كعبه خود سنگیست
كه آن خلیل بنا كرد و این خداى خلیل
صد خانه اگر به طاعت آباد كنى
زان بِهْ نَبُوَد كه خاطرى شاد كنى
گر بَنده كنى به لطف، آزادى را
بهتر كه هزار بنده آزاد كنى
«علاء الدوله سمنانى»
آن دست و آن زبان كه در او نیست نفعِ خلق
جز چون زبان سوسن و دست چنار نیست
«سنایى»
تو كز محنت دیگران بىغمى
نشاید كه نامت نهند آدمى
«سعدى»
یار شو خلق را و یارى بین
راستى ورز و رستگارى بین
«اوحدى»
از مردم افتاده مدد جوى كه این بىپر و بالان
با بىپر و بالى، پر و بال دگرانند
«علامه جعفرى»