على و حسین هر دو خیلى دیر به كلاس درس رسیدند. وقتى معلم آنها را دید با عصبانیت از حسین پرسید: تا حالا كجا بودى؟
حسین با ترس و لرز گفت: آقا نزدیكىهاى صبح، خواب دیدم با یك هواپیما به آمریكا سفر كردهام به همین خاطر دیر از خواب بلند شدم.
معلّم كه خیلى ناراحت و عصبانى شده بود از على پرسید: تو كجا بودى؟
على گفت: آقا من هم به فرودگاه رفته بودم تا حسین را بدرقه كنم.