تربیت
Tarbiat.Org

گنجینه معارف 3 (110 موضوع)
محمد رحمتی شهرضا

عذرهاى عجیب‏

على و حسین هر دو خیلى دیر به كلاس درس رسیدند. وقتى معلم آن‏ها را دید با عصبانیت از حسین پرسید: تا حالا كجا بودى؟
حسین با ترس و لرز گفت: آقا نزدیكى‏هاى صبح، خواب دیدم با یك هواپیما به آمریكا سفر كرده‏ام به همین خاطر دیر از خواب بلند شدم.
معلّم كه خیلى ناراحت و عصبانى شده بود از على پرسید: تو كجا بودى؟
على گفت: آقا من هم به فرودگاه رفته بودم تا حسین را بدرقه كنم.