تربیت
Tarbiat.Org

گنجینه معارف 3 (110 موضوع)
محمد رحمتی شهرضا

مكتب وجدان‏

دانش آموزى چنین حكایت مى‏كند: ساعت امتحان درس دینى بود. تنبلى و سستى در درس خواندن كار دستم داده بود و اضطراب سراپاى وجودم را فرا گرفته بود. چه كنم؟ هر لحظه فكرى به ذهنم مى‏آمد. آخر تصمیم خود را گرفتم و از روشى كه قبلاً نیز بارها استفاده كرده بودم، كمك گرفتم. آرى، كتاب بینش دینى را در كشوى میز گذاشته و با ظرافت تمام آن را طورى قرار دادم كه نه كسى متوجه شود و نه به هنگام استفاده دچار مشكل شوم. لحظه‏اى احساس آرامش كردم. خانم معلّم وارد كلاس شد و سؤالها را به ما داد و من آماده... اما ناگهان او همه بچه‏هاى كلاس را غافلگیر كرد. آهسته آهسته به سوى تخته سیاه رفت و بر روى آن آیه‏اى كوتاه از كتاب بزرگ آسمانى نوشت: «اِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرصادِ(2288)؛ به راستى خداى تو در كمین گنهكاران است.»
سپس رو به ما كرد و تنها یك كلام گفت: آخرین نفر ورقه‏هاى امتحان بچه‏ها را به دفتر بیاورد و به من تحویل بدهد. و آنگاه پیش چشمان مبهوت ما از كلاس خارج شد. او نگاهِ همواره ناظر خداوند را به یاد ما آورد و خود رفت. حالت عجیبى به من دست داد. در ورقه‏ام هیچ چیز ننوشتم، جز یك بیت شعر:
خوشا در مكتب وجدان نشستن‏
شدن صفر و ز نامردى گسستن(2289)