تربیت
Tarbiat.Org

گنجینه معارف 3 (110 موضوع)
محمد رحمتی شهرضا

مخوان این سوره را اى استاد!

مرحوم شیخ عباس قمى در كتاب منازل الآخرة چنین مى‏فرماید: نقل است كه: «فضیل بن عیاض» -كه یكى از رجال طریقت است- شاگردى داشت كه اعلم شاگردان او محسوب مى‏شده وقتى ناخوش شد، هنگام احتضار «فضیل» به بالین او آمد و نزد سر او نشست و شروع كرد به خواندن (سوره) «یس». آن شاگرد گفت: مخوان این سوره را اى استاد! پس «فضیل» ساكت شد و به او گفت: بگو «لا اله الّا اللَّه».
گفت: نمى‏گویم آن را به جهت آنكه (العیاذ باللَّه: پناه بر خدا) من بیزارم از آن. پس به این حال مُرد. فضیل از مشاهده این حال، بسى درهم شد و به منزل خود رفت و بیرون نیامد. پس او (=شاگرد) را در خواب دید كه او را به سوى جهنّم مى‏كشند. فضیل از او پرسید كه: تو اعلم شاگردان من بودى چه شد كه خداوند معرفت را از تو گرفت و به عاقبت بد مُردى؟ گفت: براى سه چیز كه در من بود: اول «نمّامى و سخن چنین»، دوم «حسد بردن»، سوم «آنكه من علّتى (=بیماریى) داشتم و به طبیبى عرضه كرده بودم، او به من گفته بود كه در هر سال یك قَدَح (=كاسه و پیاله) شراب بخور كه اگر نخورى این علّت (=مرض) در تو باقى خواهد ماند، پس من بر حسب قول آن طبیب شراب مى‏خوردم. به این سه چیز كه در من بود عاقبت من بد شد و به آن حال مُردم. (1610)