تربیت
Tarbiat.Org

گنجینه معارف 3 (110 موضوع)
محمد رحمتی شهرضا

ابواسحق صابى‏

ابواسحق صابى از فضلا و نویسندگان معروف قرن چهارم هجرى است. مدتى در دربار خلیفه عباسى و مدتى در دربار عزالدوله بختیار از آل بویه مستوفى بود. ابواسحق داراى كیش صابى بود كه به اصل توحید ایمان دارند، ولى به اصل نبوت معتقد نیستند. عزالدوله بختیار سعى فراوان كرد بلكه بتواند ابواسحق را راضى كند كه اسلام اختیار كند، اما میسر نشد. ابواسحق در ماه رمضان به احترام مسلمانان روزه مى‏گرفت و از قرآن كریم زیاد حفظ داشت. در نامه‏ها و نوشته‏هاى خویش از قرآن زیاد اقتباس مى‏كرد.
ابواسحق، مردى فاضل و نویسنده و ادیب و شاعر بود و با سید شریف رضى كه نابغه فضل و ادب بود دوست و رفیق بودند. ابواسحق در حدود سال 384 هجرى از دنیا رفت و سید رضى قصیده‏اى عالى در مرثیه وى سرود كه مضمون سه شعر آن این است:
آیا دیدى چه شخصیتى را روى چوبهاى تابوت حركت دادند؟ و آیا دیدى چگونه شمع محفل خاموش شد؟
كوهى فرو ریخت كه اگر این كوه به در یا ریخته بود دریا را به هیجان مى‏آورد و سطح آن را كف آلود مى‏ساخت.
هان! قبل از آنكه خاك، تو را در برگیرد باور نمى‏كردم كه خاك مى‏تواند روى كوههاى عظیم را بپوشاند.(835)
بعدها بعضى از كوته نظران سید را مورد ملامت و شماتت قرار دادند كه كسى مثل تو كه ذُریّه پیغمبر(صلى الله علیه و آله) است، شایسته نبود كه مردى صابى مذهب را كه منكر شرایع و ادیان بود، مرثیه بگوید و از مردن او اظهار تأسف كند. سید گفت: من به خاطر علم و فضلش او را مرثیه گفتم، در حقیقت علم و فضیلت را مرثیه گفته‏ام.(836)