«قَالَ إِنِّى لَیَحْزُنُنِى أَن تَذْهَبُواْ بِهِ وَ أَخَافُ أَن یَأْكُلَهُ الذِّئْبُ وَ أَنتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ؛(119) (پدر) گفت: «من از بردن او غمگین مىشوم و از این مىترسم كه گرگ او را بخورد، و شما از او غافل باشید!»