ابتدا باید این نکته برای عزیزان روشن شود که اگر انسان به مقام وحدت برسد حقیقت گذشته و آینده پیش او حاضر خواهد بود. درجهی وحدت انسانها متفاوت است چون به قول فلاسفه «وحدت، مساوق وجود است» و از آنجایی که وجود تشكیكبردار و دارای شدّت و ضعف است، وحدت هم تشكیكبردار است و لذا وحدت شخصیت انسانها نیز تشكیكبردار است یعنى دارای شدت و ضعف میباشد. خداوند وحدت محض و قلهی وحدت است و امام معصوم در ذیل وحدت حضرت حق دارای وحدت است و کثرات دنیا، شخصیت او را از وحدت خارج نمیکند و بقیهی انسانها به اندازهای که از طریق وحدت امام معصوم به نور وحدت الهی منور شوند از کثرات آزاد میگردند. مثلاً به شما مىگویند حواستان را در نماز جمع و متمركز كنید و تلاش کنید دلتان به غیر حق رجوع نداشته باشد تا وجودتان وحدت پیدا كند و از كثرات آزاد شوید. در آن صورت اگر از كثرات آزاد شدید گذشته براى شما و نسبت به شما دور نیست، آن وقت اوج و حضیض حركات گذشتگان را با تمام وجود حس مىكنید و به خوبى راز سعادت و هلاکت آنها را احساس مینمایید.
كسى كه در هوسهای پراکنده فرو رفت، در خود هیچ وحدتى حسّ نمىكند. كسى كه وحدتی در خود احساس نكرد، گذشته پیش او حاضر نیست و لذا از گذشته به صورت حضوری نمىتواند عبرت بگیرد. به این نكته عنایت داشته باشید كه علم به گذشته و اطلاع از احوال گذشتگان، به تنهایى عبرتآور نیست. به عنوان مثال كسانى هستند كه مىدانند چرا چنگیزخان مغول و آقامحمّدخان قاجار به صورتی ناخواسته و غافلگیرانه مُردند ولى خودشان همان كارهاى آنها را ادامه میدهند چون نتوانستند از سرنوشت آنها عبرت بگیرند، اینها گرفتار در کثرات دنیاییاند. كسى كه در شهوات و حرص و حسد فرو رفت از مقام وحدتِ شخصیت محروم میشود و به همین جهت در مقام عبرتگیری از سرنوشت گذشتگان قرار نمیگیرد و در همین راستا باید گفت: انسان تا از ایمان، یعنی درک قلبی نسبت به حقایق، برخوردار نشود با خواندن سرگذشت و سرنوشت دیگران نمىتواند عبرت بگیرد. لازمهی عبرتگرفتن از سرنوشت بدِ گذشتگان احساس حضور در تاریخ گذشتگان است و درک گوهر هلاکت گذشتگان به صورت حضوری.