تربیت
Tarbiat.Org

فرزندم این چنین باید بود[جلد اول](شرح نامه ۳۱ نهج البلاغه)
اصغر طاهرزاده

هدیه‌ی بزرگ حضرت علی(ع) به بشریت

با توجه به امر فوق حضرت مى‏فرمایند: «وَ اَنْبَأْتُكَ عَنِ الآخِرَةِ وَ ما اُعِدَّ لِأَهْلِها فیها» فرزندم! تو را از آخرت و از آنچه در آنجا برای اهل آخرت مهیا شده آگاه ساختم. «وَ ضَرَبْتُ لَكَ فیهِما الاَْمْثالَ» و در رابطه با دنیا و آخرت براى تو مثال‌ها زدم «لِتَعْتَبِرَ بِها وَ تَحْذُوَ عَلَیْها» براى این كه از آنها عبرت گیرى و از طریق آن عبرت‏ها، قاعده و سنت‏های جاری در هستی را بشناسى و حادثه‏ها را تحلیل كنى. خود را در قاعده‏ها و سنت‌های جاری در هستی ارزیابى كن تا اگر در دریا یك قطره هستى، قطره‌بودنت را در دریا ببینى، نه این كه بدون دریا قطره‌بودن خود را ارزیابی کنی.
عالی‌ترین نگاه، همین نگاه است که انسان متوجه وسعت خود باشد و خود را در منظومه‌ای از سنن الهی احساس نماید که باید در این منظومه خود را تعالی ببخشد، زیرا انسان بریده و منقطع از عالم نیست و عالم هم محدود به دنیا نمی‌باشد. این است آن هدیه‌ی بزرگی که حضرت امیرالمؤمنین(ع) در منظر ما قرار می‌دهند. در نگاه وسیعی که حضرت مدّ نظر ما قرار می‌دهند، ذهن ما از هرگونه نگاهِ محدود به حادثه‌ها و از هر گونه مقایسه‌ای که اهل دنیا گرفتار آن می‌باشند، آزاد می‌شود. لازمه‌ی چنین نگاه وسیعی هوشیاری نسبت به چگونگی دنیا و آخرت است. هر اندازه انسان به خودِ محدود و دنیایی خود نظر کند، بیشتر احساس می‌کند بر تمام ابعاد وجود او تضاد حاکم است. تا وقتی انسان در بند ارزش‌های دنیایی است، باید خود را با قالب‌هایی انطباق دهد که اهل دنیا به دنبال آن هستند در نتیجه انواع خشونت‌ها و نفرت‌ها و رشک‌ها جزء روال زندگی او می‌شود. باید با نظر به انتقال و زوال دنیا و بقاء ابدی آخرت حقیقت را عمیقاً باور کنیم که تنها با آبادانی زندگی قیامتی، به آرامشی دست می‌یابیم که پیامبران به آن دست یافتند.
بعد از آن‌که حضرت نگاه ما را به صورت کلی متوجه خصوصیات دنیا و آخرت کردند، حال با تفصیل بیشتر دنیا را معرفی می‌کنند. مى‏فرمایند: «اِنَّما مَثَلُ مَنْ خَبَرَ الدُّنْیا كَمَثَلِ قَوْمٍ سَفْرٍ نَبَأ بِهِمْ مَنْزِلٌ جَدیبٌ فَاَمُّوا مَنْزِلاً خَصیبا وَ جَنابا مَرِیْعا» مَثَل آن‌ها که ماهیت دنیا را شناخته‌اند، مَثَل مسافرانی است که در دیاری خشک و بی‌حاصل، وقوف کرده‌اند تا به سمت مقصد که جایگاه سبز و خرّم و با طراوت است، کوچ کنند.
ملاحظه کنید چگونه حضرت روشن می‌کنند، كسانى كه دنیا را شناختند خود را در دنیا در یك منزل غیرهموار احساس مى‏كنند و تلاش دارند به سوى مقصد و منزل هموار و آرامى حركت كنند. «فَاَمُّوا» پس آهنگ رفتن دارند و نه قصد ماندن. چون آن را درست دیده‌اند و از سلطه‌ی همه‌ی میل‌هایی که آرزوی ماندن در دنیا را دارند آزاد می‌شوند و این همه‌ی آزادی‌ای است که انسان در پی آن است، و اگر یک خانه‌ی مجلل را دید هرگز نمی‌گوید: کاش این خانه متعلق به من بود. آنچه انسان را گرفتار انواع آشفتگی‌ها می‌کند میل‌هایی است که او را به دنیا متصل می‌کند، وقتی انگیزه‌ای برای متصل‌شدن به دنیا باقی نماند، انسان از تسلط میل‌های آنچنانی آزاد می‌شود. همه‌ی این‌ها وقتی پیش می‌آید که از امیرالمؤمنین(ع) بیاموزیم چگونه به دنیا نگاه کنیم. آیا می‌شود در کیفیتی زندگی کنیم که هیچ‌گونه تعلقی به دنیا نداشته باشیم؟ زیرا در پشت هر تعلقی که ما به دنیا داریم به همان اندازه در محدوده‌ای قرار می‌گیریم که احساس حضور ابدی و وسیع خود در قیامت را از دست می‌دهیم. در همین رابطه می‌توان گفت: اگر كسى دنیا را درست دید از پیرشدن ناراحت نمى‏شود، خوشحال است که دارد پیر می‌شود زیرا از ماندن در پدیده‌های محدود آزاد می‌گردد و به عالم بیکرانه‌ی قیامت می‌رسد، این انسان هرگز نگران نیست كه دارد به مرگ نزدیك مى‏شود، چون می‌داند مرگ در حقیقتِ هستی خود قصد و آهنگِ منزل پر بركت و پر نعمتى را دارد.