تربیت
Tarbiat.Org

فرزندم این چنین باید بود[جلد اول](شرح نامه ۳۱ نهج البلاغه)
اصغر طاهرزاده

دینداری جدّی

در ابتدا تأكید مى‏كنم كه فراموش نكنید این توصیه‌ها از جانب كسى است كه كلّ حیات را مى‏شناسد، كلّ عالَم را مى‏فهمد و جاى انسان را در این عالم مى‏داند و براساس این بصیرت، زوایاى حیات زمینى را براى فرزندش روشن مى‏كند و دستوراتى همه‌جانبه به او می‌دهد تا در زمین، زمین نخورد. توصیه‌های چنین فردى مطمئناً غیر از توصیه‌های كسى است كه براساس به كاربردن عقلش، اموری را خوب و اموری را بد مى‏یابد و آنها را به بقیه توصیه می‌نماید. اینجا امام معصوم است كه سخن مى‏گوید تا گشایشی قدسی در مقابل ما بگشاید و ما را وارد اخلاقی قدسی نماید و نه اخلاق حسابگرانه‌ی دنیایی. به همین جهت باید با زاویه‌ای خاص به این توصیه‏ها نظر كنیم و نسبت به آن‌ها برخوردى جدّى داشته باشیم. زیرا از هر قسمت از آن كه غافل شویم، به همان اندازه ناقص خواهیم ماند.
حضرت فرمودند: فرزندم! اوّل از همه باید به فكر اصلاح قیامتت و پایگاه ابدی‌ات باشى و مبادا كه آخرتت را به دنیا بفروشى. در ادامه فرمودند: از چیزى كه نمى‏دانى سخن مگو، و در راهى كه برایت روشن نیست قدم مگذار. امر به معروف و نهى از منكر كن، «جاهِدْ فِى اللّه‏ِ حَقَّ جِهادِهِ». در راه خدا آنچنان که شایسته است تلاش نما. تأکید بر روی این قسمت از آن جهت است که هرچه ضربه خورده‏ایم از دیندارى ضعیف ناشى شده است، نه از بى‏‌دینی. بحث بى‏دینى جداست. آدم بى‏دین از غیب و قیامت چیزى نمى‏خواهد كه با كوتاه‌آمدن در دینداری و سستى‌كردن در وظیفه، قسمتى از آن را از دست بدهد. او یك‌جا همه‌چیزش را از دست داده است. این دیندارها هستند كه در حیات دینى وارد شده‏اند، و اگر سستى كنند لذت و بركات حقیقى دین را - كه نتیجه‌ی دینداری است - از دست مى‏دهند. در حالی‌که با توجه به افقی که دین خدا در منظر انسان می‌گشاید انسان دچار شگفتى مى‏شود كه چرا یك دیندار، آن‌طور که شایسته است در مسیر رسیدن به نور خدا تلاش نمی‌کند. حضرت حق بعد از آن که تورات را بر حضرت موسی(ع) نازل فرمود، دستور داد: «فَخُذْهَا بِقُوَّةٍ وَأْمُرْ قَوْمَكَ یَأْخُذُواْ بِأَحْسَنِهَا»(115) آن را با تمام قدرت بگیر و به قوم خود نیز دستور بده آن را به بهترین نحو بگیرند تا به حاشیه نرود و چیز دیگری غیر از حکم خداوند در زندگی دینی برای آن‌ها مهم شود. اگر به تاریخ صدساله‌ی اخیر بنگرید، متوجه مى‏شوید هرجا كه به طور کامل دیندارى نكرده‏ایم از استعمارگران ضربه خورده‏ایم. در حال حاضر هم اگر كاملاً دیندارى نكنیم و زندگی دینی را جدّی نگیریم و هنگامى كه دخترمان مقدارى از موهایش را نمى‏پوشاند اهمیتى ندهیم، نتیجه‏اش یافتن دامادى می‌شود مانند همان دختر و عملاً نور ایمان از زندگی‌مان خارج می‌شود، بدون آن‌که خودمان متوجه باشیم علت آن چه بوده، از آن طرف فضای خانه را آن دختر و داماد و سایر هم‌فکرانشان در خانه، به‌دست می‌گیرند و شما منزوى مى‏شوید و در آن حال یك دیندار منزوى ابهتى ندارد که حرفش تأثیر کند. ملاحظه می‌فرمائید که بى‏دین بودن ما به اندازه‌ی بیرون گذاشتن موهاى دخترمان تمام نشد بلكه به غیردینى شدن فضاى خانه‏مان منجر شد به طورى كه دیگر دین و ایمان‌مان آن طور كه مى‏توانست به كمكمان بیاید به كمكمان نیامد، از این جهت امام مى‏فرمایند «جاهِدْ فِى اللّه‏ِ حَقَّ جِهادِه» در راه خدا تلاش كن آن گونه كه حق تلاش است، یعنى دین خدا را محكم بگیر و به بهترین نحو آن را عمل کن، آن‌هم نه فقط در ظاهر بلکه در درون و با قلب. زیرا این دینداری‌های ضعیف انتظارات ما را برآورده نمی‌کند، ارتباط روح‌هایی که دینداری را جدّی دنبال می‌کنند، قله‌ی بلندی از انسانیت می‌سازد که هیچ شیطانی نمی‌تواند بر آن مسلط شود، همچنان‌که هیچ دشمنی از شراره‌های آن در امان نیست. پیروزی‌های شریف و اسرارآمیز همیشه پرتو اراده‌های انسان‌هایی است که متوجه بوده‌اند در راه خداوند باید آن‌طور که شایسته‌ی تلاش و مجاهده است، تلاش کنند. این است آنچه حضرت(ع) به فرزندشان توصیه می‌کنند.