در ابتدا تأكید مىكنم كه فراموش نكنید این توصیهها از جانب كسى است كه كلّ حیات را مىشناسد، كلّ عالَم را مىفهمد و جاى انسان را در این عالم مىداند و براساس این بصیرت، زوایاى حیات زمینى را براى فرزندش روشن مىكند و دستوراتى همهجانبه به او میدهد تا در زمین، زمین نخورد. توصیههای چنین فردى مطمئناً غیر از توصیههای كسى است كه براساس به كاربردن عقلش، اموری را خوب و اموری را بد مىیابد و آنها را به بقیه توصیه مینماید. اینجا امام معصوم است كه سخن مىگوید تا گشایشی قدسی در مقابل ما بگشاید و ما را وارد اخلاقی قدسی نماید و نه اخلاق حسابگرانهی دنیایی. به همین جهت باید با زاویهای خاص به این توصیهها نظر كنیم و نسبت به آنها برخوردى جدّى داشته باشیم. زیرا از هر قسمت از آن كه غافل شویم، به همان اندازه ناقص خواهیم ماند.
حضرت فرمودند: فرزندم! اوّل از همه باید به فكر اصلاح قیامتت و پایگاه ابدیات باشى و مبادا كه آخرتت را به دنیا بفروشى. در ادامه فرمودند: از چیزى كه نمىدانى سخن مگو، و در راهى كه برایت روشن نیست قدم مگذار. امر به معروف و نهى از منكر كن، «جاهِدْ فِى اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ». در راه خدا آنچنان که شایسته است تلاش نما. تأکید بر روی این قسمت از آن جهت است که هرچه ضربه خوردهایم از دیندارى ضعیف ناشى شده است، نه از بىدینی. بحث بىدینى جداست. آدم بىدین از غیب و قیامت چیزى نمىخواهد كه با كوتاهآمدن در دینداری و سستىكردن در وظیفه، قسمتى از آن را از دست بدهد. او یكجا همهچیزش را از دست داده است. این دیندارها هستند كه در حیات دینى وارد شدهاند، و اگر سستى كنند لذت و بركات حقیقى دین را - كه نتیجهی دینداری است - از دست مىدهند. در حالیکه با توجه به افقی که دین خدا در منظر انسان میگشاید انسان دچار شگفتى مىشود كه چرا یك دیندار، آنطور که شایسته است در مسیر رسیدن به نور خدا تلاش نمیکند. حضرت حق بعد از آن که تورات را بر حضرت موسی(ع) نازل فرمود، دستور داد: «فَخُذْهَا بِقُوَّةٍ وَأْمُرْ قَوْمَكَ یَأْخُذُواْ بِأَحْسَنِهَا»(115) آن را با تمام قدرت بگیر و به قوم خود نیز دستور بده آن را به بهترین نحو بگیرند تا به حاشیه نرود و چیز دیگری غیر از حکم خداوند در زندگی دینی برای آنها مهم شود. اگر به تاریخ صدسالهی اخیر بنگرید، متوجه مىشوید هرجا كه به طور کامل دیندارى نكردهایم از استعمارگران ضربه خوردهایم. در حال حاضر هم اگر كاملاً دیندارى نكنیم و زندگی دینی را جدّی نگیریم و هنگامى كه دخترمان مقدارى از موهایش را نمىپوشاند اهمیتى ندهیم، نتیجهاش یافتن دامادى میشود مانند همان دختر و عملاً نور ایمان از زندگیمان خارج میشود، بدون آنکه خودمان متوجه باشیم علت آن چه بوده، از آن طرف فضای خانه را آن دختر و داماد و سایر همفکرانشان در خانه، بهدست میگیرند و شما منزوى مىشوید و در آن حال یك دیندار منزوى ابهتى ندارد که حرفش تأثیر کند. ملاحظه میفرمائید که بىدین بودن ما به اندازهی بیرون گذاشتن موهاى دخترمان تمام نشد بلكه به غیردینى شدن فضاى خانهمان منجر شد به طورى كه دیگر دین و ایمانمان آن طور كه مىتوانست به كمكمان بیاید به كمكمان نیامد، از این جهت امام مىفرمایند «جاهِدْ فِى اللّهِ حَقَّ جِهادِه» در راه خدا تلاش كن آن گونه كه حق تلاش است، یعنى دین خدا را محكم بگیر و به بهترین نحو آن را عمل کن، آنهم نه فقط در ظاهر بلکه در درون و با قلب. زیرا این دینداریهای ضعیف انتظارات ما را برآورده نمیکند، ارتباط روحهایی که دینداری را جدّی دنبال میکنند، قلهی بلندی از انسانیت میسازد که هیچ شیطانی نمیتواند بر آن مسلط شود، همچنانکه هیچ دشمنی از شرارههای آن در امان نیست. پیروزیهای شریف و اسرارآمیز همیشه پرتو ارادههای انسانهایی است که متوجه بودهاند در راه خداوند باید آنطور که شایستهی تلاش و مجاهده است، تلاش کنند. این است آنچه حضرت(ع) به فرزندشان توصیه میکنند.