تربیت
Tarbiat.Org

فرزندم این چنین باید بود[جلد اول](شرح نامه ۳۱ نهج البلاغه)
اصغر طاهرزاده

نظر به جایگاه حادثه‌ها با نگاه الهی

سخنان حضرت این هوشیارى را به والدین و اولیاى فرهنگى مى‏دهد كه قبل از این‌كه افرادِ سطحى، اندیشه‏شان را به فرزندان ما القاء كنند، باید اندیشه‌ی صحیح را با آن‌ها در میان بگذاریم، هرچند ممكن است در ابتدای امر و به ظاهر نپذیرند ولى شما با این کار مقاومتى را در مقابل اندیشه‏هاى غلط در جان جوانانتان به وجود مى‏آورید. در مسائل اجتماعى و سیاسى نیز باید متوجه باشیم قبل از این كه دیگران حادثه‏ها را با افکار غلطِ خود تحلیل كنند، ما تحلیل صحیح را به فرزندانمان گوشزد کنیم. ما وظیفه داریم تحلیلی دینى و قرآنی نسبت به مسائل اجتماعى مطابق با آرمان‏هاى انقلاب اسلامی داشته باشیم و همواره به آن‌ها متذکر سنت‌های جاری در عالم گردیم. وظیفه داریم قبل از هر تحلیلى، تحلیل صحیحِ دینى را که مطابق سنت‌های الهی است پیدا كنیم وگرنه شیاطینِ روزگار با تحلیل‏هاى غلطِ خود ناخودآگاه در ذهن و روان جامعه رسوخ می‌كنند.
هر حادثه‌ای با نگاه الهى و اسلامى یك معنا مى‏دهد و با اهداف شهوانى و دنیایى معناى دیگرى خواهد داشت، باید جایگاه هر حادثه‏اى را در نظام الهى پیدا کنیم تا روح خود و جوانانمان را از فتنه‌ی تحلیل‏هاى غیرالهى در امان نگه داریم. تحلیل سطحى بدون توجه به سنت‌های الهی ما را از حقیقت و واقعیت غافل می‌کند ولی تحلیل‌های عمیق و محكم که مبتنی بر حکمت الهی باشد، آرام آرام نتایج خود را نشان مى‏دهد و انسان‌ها از انحراف نجات می‌یابند.
قبل از این‌كه قلب جوانان ما سخت شود و به جایى برسد كه دیگر نتوانند مطلب درست را بپذیرند باید موضوعات را همانند کاری که حضرت علی(ع) کردند، با آن‌ها در میان بگذاریم. در جلسه‌ی قبل عرض شد اگر کودکان دبستانى درست تربیت شوند آمادگى بیشترى براى هدایت دارند نسبت به نوجوانانی که در ابتدای دبیرستان هستند، زیرا در آن صورت قبل از این كه قلبشان سخت شود ما توانسته‌ایم سخنان خود را به آن‌ها گوشزد کنیم. همین‌طور در دوران دبیرستان جوانان نسبت به دانشگاه آمادگی بیشتری دارند تا حقیقت را با آن‌ها در میان بگذاریم و دوران دانشجویى نسبت به وقتى كه انسان وارد زندگى روزمرّه مى‏شود آمادگى بیشترى براى هدایت دارد. البته خیلى نمی توان به دانشگاه و مراکز آموزش عالی امید داشت که آن‌ مراکز بتوانند حق و باطل‌بودن موضوعات را تعیین كنند زیرا متأسفانه روح حاکم بر مراكز علمىِ امروز ما از حق و باطل بودن مسائل فاصله گرفته‏ و بیشتر به مفید و غیرمفیدبودن مسائل مشغول‏اند. باید امیدوار بود تحولی در علوم انسانی ما در دانشگاه‌ها به وجود آید تا این مشکل حل شود ولی جوانان بسیجى با فعالیت‌هایی که در جوامع اسلامی دانشجویی دارند می‌توانند نقش تاریخی خود را در این امر ایفا کرده به جوانانی که مى‏خواهند حقیقت را بشناسند و عمل به حقیقت را وارد زندگی خود نمایند کمک کنند. این‌جوانان غیر از کسانی‌اند که می‌خواهند صرفاً چیزهایی بدانند. كسانى كه فقط مى‏خواهند چیزهایی بدانند نه مشكل خودشان را حل مى‏كنند و نه مشكل جامعه را. تنها قلبى كه هنوز سخت و قسى نشده است آماده است تا حقایق را فرا گیرد و با آنها زندگى كند. مقایسه‌ی جلسات معارف اسلامى كه در مسجد برگزار مى‏شود با آنچه در كلاس معارف در دانشگاه هست، به‌خوبی نشان می‌دهد تفاوت دانستن موضوعات دینی با آن اراده‌ای که می‌خواهد به آنچه می‌داند عمل کند، چقدر است. دانشجو در كلاس معارف آمده است تا بداند و نمره بگیرد ولی همان دانشجو در مسجد که می‌آید می‌خواهد با عمل به آنچه می‌آموزد شخصیت خود را تغییر دهد. به همین جهت بنده در تجربیاتی که داشته‌ام می‌توانم عرض کنم بركت مسجد قابل مقایسه با كلاس و دانشگاه نیست. چون نوع موضع‏گیرى دانشجو در این دو محل فرق مى‏كند. البته در دانشگاه هم جوانانى را داریم كه بنا دارند از فرصت پیش آمده در كلاس معارف استفاده کنند و متحول شوند و نتیجه هم می‌گیرند ولى فضا و عالَم دانشگاه اقتضاى چنین تحولى را به نحو مطلوب ندارد. با این‌همه فراموش نکنیم قبل از آن‌که ذهن جوانانمان را با اندیشه‌های غلط منحرف کنند باید اقدام کرد.