تربیت
Tarbiat.Org

فرزندم این چنین باید بود[جلد اول](شرح نامه ۳۱ نهج البلاغه)
اصغر طاهرزاده

راه رهایی از بحران‌ها

در كتاب «علل تزلزل تمدن غرب» عرض شد كه این تمدن با شروع رنسانس ابتدا از قیامت غافل شد و سپس دنیادارى را مطرح كرد. هم اكنون نیز كشور ما تحت تأثیر همان فرهنگ است و واضح است كه در كنار این نوع زندگى و تمدن، دیگر توجه به قیامت معنا ندارد. تمدن امروزى به گونه‏اى است كه اگر كسى در 24 ساعت، 48 ساعت هم كار كند باز دچار كمبود وقت مى‏شود. چون دنیا آنچنان مهم جلوه داده شده است كه هر اندازه هم آن را به‌دست آورید آن را كافى نمى‏دانید.
باید بررسی كرد تا ببینیم از كجا ضربه مى‏خوریم. اگر این نكته حل شود که عاقبت دنیاداری چه خواهد بود همه‌ی بحران‌هایی که گرفتار آن شده‌ایم مرتفع می‌شود، ما از فکر و فرهنگی ضربه مى‏خوریم كه قیامت در آن، اصل نیست. ملاحظه فرمودید که امام(ع) به فرزندشان مى‏فرمایند: «فَأَصْلِحْ مَثْواكَ وَ لاتَبِعْ آخِرَتَكَ بِدُنیاكَ» جایگاه اصلی خود را -که قیامت است - اصلاح کن و آخرت خود را به دنیایت مفروش.
حضرت متوجه‌اند که انسان با زنده نگاه‌داشتن یاد قیامت در زندگى، از بسیارى آفات مصون مى‏ماند. كسى كه قیامت را رها كند و دنیا را بگیرد، دیگر به یك زندگىِ ساده قانع نمى‏شود. مجبور است همه‌ی وقتش را صرف دنیا كند. وقتى هم كه مى‏خوابد خوابِ داشتن دنیای بیشتر را مى‏بیند. براى نجات یافتن از این مهلكه تنها یك راه وجود دارد و آن راه را باید در كلام حضرت مولی الموحدین(ع) جستجو نمود. راه سعادت با توجه به كلام امیرالمؤمنین(ع) در این است كه آخرت براى ما اصل باشد و برای گرفتن دنیا، آخرت خود را نفروشیم. البته در حالى كه آخرت براى ما اصل است، اگر دنیا به ما رو كرد آن را ردّ نمى‏كنیم، چون صوفی‌گرى هم نمى‏خواهیم راه بیندازیم. قیامتِ خودمان را حفظ مى‏كنیم و به فعالیت دنیایى و نظام‌سازی هم مى‏پردازیم و شخصاً به هر وضعیتى در دنیا قانعیم و براى آن نیز حرص نمى‏زنیم.
توجه به قیامت تمام گزینه‏هاى زندگى ما را عوض مى‏كند. براى كسى كه قیامت برایش اصل است معنى ندارد كه وقتِ عبادت خود را ضایع كند و یا به کاری دست بزند که از توجه به حق محروم گردد. چنین انسانی در عین حال كه قیامتش را حفظ مى‏كند به امور زندگی خود می‌پردازد.
آثار تربیتىِ توجه به قیامت این نیست كه فقط انسان‌ها دزدى نمی‌كنند تا گرفتار عذاب جهنم شوند، بلكه اگر معنای حیات انسان‌ها و جایگاه اصلی آن‌ها یعنی قیامت، روشن شود به طور کلی نوع گزینش‌ها و روش‌هاى جامعه متعالی خواهد شد و نگاه انسان به دنیا نگاه دیگری می‌شود، در آن حال اگر كسى یك دست لباس براى او كافى است به جاى این‌كه تلاش كند تا داراى دو دست لباس شود و با لباس اضافی خود بر دیگران فخر بفروشد، براى قیامتش كار مى‏كند و می‌فهمد چرا امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند: «شَرُّ آفَاتِ الْعَقْلِ الْكِبْرُ»(87) بدترین آفات عقل، كبر است، چون انسان را از کار اصلی‌اش باز می‌دارد.
وقتى فضاى جامعه فضائى شد كه قیامت در منظر افرادِ جامعه اصالت پیدا کرد، دیگر شما با این پدیده روبرو نخواهید بود که هر کس از متاع دنیا کمتر داشت احساس فقر بکند و بخواهد با تلاش زیادتر در امور دنیا ثروتمند شود. در خبر داریم که «قَدِمَ الْمَدِینَةَ رَجُلٌ نَصْرَانِیٌّ مِنْ أَهْلِ نَجْرَانَ وَ كَانَ فِیهِ بَیَانٌ وَ لَهُ وَقَارٌ وَ هَیْبَةٌ فَقِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَعْقَلَ هَذَا النَّصْرَانِیَّ فَزَجَرَ الْقَائِلَ وَ قَالَ مَهْ إِنَّ الْعَاقِلَ مَنْ وَحَّدَ اللَّهَ وَ عَمِلَ بِطَاعَتِهِ.»(88) ترسایى از مردم نجران به مدینه آمد و او را زبانى گویا و ظاهری جذاب و با هیبت بود. پس گفته شد: اى پیامبر خدا، این ترسا چه اندازه عاقل است! حضرت گوینده را منع فرمودند و گفتند: خاموش، عاقل واقعى آن است كه خدا را یگانه شمارد و به فرمانبردارى او كار كند. ملاحظه کنید که چگونه مردم عادی اهل دنیا را عاقل می‌دانند در حالی‌که رسول خدا(ص) کسی را عاقل می‌دانند که دارای «حُسْنُ الْمَعْرِفَةِ بِاللَّهِ«عَزَّ وَ جَلَّ» وَ حُسْنُ الطَّاعَةِ لَهُ وَ حُسْنُ الصَّبْرِ عَلَى أَمْرِه‏»(89)باشد یعنی دارای بهترین معرفت به خدای عزّ و جلّ و بهترین طاعت برای او و بهترین صبر در مقابل امر او باشد.
باید فهمید چگونه تمدن غربى وارد زندگى ما شد و ما را شدیداً از حیات ابدی‌مان غافل و مشغول سبقت‌گرفتن از یكدیگر در امر دنیا نمود، به طورى كه هر قسمت از زندگی غربی را بگیریم باز در جاى دیگر كم مى‏آوریم. همین جاست كه مى‏گوییم تمدن غرب، بحران‏زا و بحران‏آفرین است و چه بپذیرید و چه نپذیرید، تنها راه خلاصى از مشكلاتِ امروز، توجه به قیامت و اصل گرفتن قیامت است كه امیرالمؤمنین(ع) به ما متذکر می‌شوند.