تربیت
Tarbiat.Org

فرزندم این چنین باید بود[جلد اول](شرح نامه ۳۱ نهج البلاغه)
اصغر طاهرزاده

دالان ورود به عافیت

بیائید از نزدیک به زندگی بنگریم، این زندگی چنان ساخته شده که در همه جایش صورتی از بلا و عافیت به چشم می‌خورد. آیا خود را در دست‌های گرم کسی احساس می‌کنید که بلا می‌دهد و عافیت می‌بخشد تا ما را با وسعت بیکرانه‌ی خود آشنا کند و ما به انسانی تبدیل شویم که خدا را شناخته و دارای همه چیز شده است؟ امروز اندوهی بزرگ در جلوی شما سبز می‌شود و فردا چون دودی به هوا می‌رود، دیروز برای سلامتی کودکی نگران بودید که امروز جوانی برومند است. دیروز زخم زبانی موجب شد تا روحیه‌ی خود را ببازید و چون به خود آمدید احساس کردید بزرگ‌تر از آن هستید که دیروز بودید. کسانی که صاحب عقیده‌ی توحیدی هستند و خداوند را در بلاها و عافیت‌ها می‌یابند می‌فهمند هر بلایی دالان ورود به عافیتی است و در مجموع ما را پرو بال می‌دهد تا خود را در قرب الهی احساس کنیم و یا او را همواره در کنار خود بیابیم و این آن بصیرت واقعی است که خداوند به انسان‌های الهی می‌دهد.
در نظر بگیرید كه گرسنه شده‏ایم و كسى هست كه مى‏داند ما گرسنه‏ایم - اصلاً خودش ما را گرسنه كرده - و خیلى هم با محبت است، نان هم پیش اوست، فعلاً هم با این كه به طور قطع دوستمان دارد، نانمان نمى‏دهد و هموست كه بناست به ما نان بدهد. با این اوضاع، چه مى‏كنیم؟ آیا فریاد مى‏كشیم و بى‏تابى مى‏كنیم و به این طرف و آن طرف مى‏دویم یا با علم به این كه هم گرسنگى و هم سیرى به دست همان كسى است كه از تمامى احوال ما خبر دارد، با اطمینان کامل صبر مى‏كنیم و با آرامش کامل آنچه را كه باید انجام دهیم انجام مى‏دهیم، چون رَبّمان را مهربان و قادر و غنى مى‏دانیم؟ حضرت علی(ع) در این فراز به ما کمک می‌کنند تا از این زاویه به حوادث نگاه كنیم تا نه حوادث را غلط دیده باشیم و نه در مقابل بلاها حیران و سرگردان شویم. این یعنی شادمان‌بودن در طوفان‌های غم‌انگیز. مولوی در این رابطه می‌گوید:
عاشقان را هر زمانی مردنی است

مُردن عشاق خود یك نوع نیست

آزمودم، مرگِ من در زندگی است

چون رهم زین زندگی پایندگی است

اُقتلونی اُقتلونی یا ثقات

اِنّ فی قتلی حیاتاً فی حیات

وقتى انسان، همه‌چیز را در دست خداوند ببیند، با بروز مشكلات برای خود و یا دوستانش حیران نمی‌شود و از كوره درنمى‏رود بلكه جستجو مى‏كند تا اصل قضیه را دریابد. هر حادثه‏اى كه رخ مى‏دهد نشانگر اجراى سنتى از سنت‏هاى الهى است و انسان باید در پى كشف آن سنت باشد. یك بار براى یكى از دوستانمان مشكلى پدید آمده بود كه ظاهرا حل ناشدنى بود. ابتدا بسیار حیران بودم امّا دو روز نگذشت كه متوجه شدم هزار محبت از طرف خداوند در آن مشكل خوابیده است.