حضرت على(ع) طورى سخن میگویند كه مردم عادى تصور مىكنند ایشان فقط یك مرد بزرگ هستند امّا كسانى که خودشان با قواعد عالم آشنایند میفهمند این سخنان از چه پایگاهی صادر شده است، بیخود نیست که مولوی در خطاب به حضرت مىگوید: «از تو بر ما تافت، چون دارى نهان؟» مىگوید تو چطور مىخواهى حقیقت خودت را پنهان كنى؟ ما فهمیدهایم كه تو یك عنصر غیبى هستى. میگوید:
ای علی که جمله عقل و دیدهای
شمهای واگو از آنچ دیدهای
تیغ حلمت جان ما را چاک کرد
آب علمت خاک ما را پاک کرد
بازگو دانم که این اسرار هوست
زانک بی شمشیر کشتن کار اوست
باز گو ای باز عرش خوششکار
تا چه دیدی این زمان از کردگار
چشم تو ادراک غیب آموخته
چشمهای حاضران بر دوخته
راز بگشا ای علی مرتضی
ای پس از سؤ القضا حسن القضا
یا تو واگو آنچ عقلت یافتست
یا بگویم آنچ برمن تافتست
از تو بر من تافت چون داری نهان
میفشانی نور چون مه بی زبان
چون تو بابی آن مدینه علم را
چون شعاعی آفتاب حلم را
باز باش ای باب بر جویای باب
تا رسد از تو قشور اندر لباب
باز باش ای باب رحمت تا ابد
بارگاه ما له کفوا احد
وقتی شما به دنبال كشف اسرار عالم باشید و بشنوید عدهاى پشت كوههاى تبّت، پس از ریاضتهاى فراوان توانستهاند به اسراری از هستى پى ببرند، مگر نه این است كه دوست دارید هر طور شده است با آنها تماس برقرار كنید و از اسرار درونها آگاه شوید؟ عرفا میفرمایند: «اسرار دوران، حقیقتاً همین سخنان انبیاست» مشکل از ما است که نمىفهمیم گفتار و رفتار اولیاء الهی سراسر سرّ است. حقیقت این است آن سرّى كه عالم بر آن بنا شده غیر از همین سخنان امیرالمؤمنین(ع) نیست، با این سخنان میتوان تا عرش الهی جلو رفت و از انوار و برکات آن بهرهمند شد.
حتماً دربارهی عرفا و اولیاى خدا شنیدهاید كه با گفتن یك «بسم اللّه» طىّ الارض میكردند، آیا این امر حكایتى جز این دارد كه آن بزرگان جاى «بسم اللّه» را در پنهانِ عالم شناخته بودند؟ حضور امام معصوم در عالم آنچنان است که همهی عالم با تمام وجوه آن در نزد او حاضر است. معنای واسطهی فیضبودن آن عزیزان جز این نیست. واسطهی فیضبودن آنها موجب میشود تا آن بزرگان عرش را به فرش متصل کنند تا فرشیان از انوار عرش محروم نگردند و در همین رابطه در دعاى شریف ندبه مىخوانیم: «ایْنَ السَّبَبُالْمُتَّصِلُ بَیْنَالْأرْضِ وَ السَّماءِ»؛ یعنى كجاست آن سببى كه بین زمین و آسمان عامل اتّصال مادون به مافوق است.
این همان مفهوم واسطهی فیض است؛ یعنى امام(ع) واسطهی بین خدا و كلّ عالم هستى است و اگر متوجّه شویم كه امام(ع) یك حقیقت و یك مقام است در عالم، مىرسیم به اینكه حتّى ملائكه هم وجود خود را از امام مىگیرند. وقتى فهمیدیم امام واسطهی فیض است و واسطهی فیضبودن؛ یعنى مقامی که از نظر حقیقت از همهی موجودات حتّى از ملائكهی مقرّب هم بالاتر است، جامعبودن حضرت برایمان روشن میشود و جایگاه رهنمودهای او را درست درک میکنیم و به همان اندازه با آن رهنمودها برخورد جدّی مینماییم.