تربیت
Tarbiat.Org

فرزندم این چنین باید بود[جلد اول](شرح نامه ۳۱ نهج البلاغه)
اصغر طاهرزاده

راه‌های آزادی از وَهم

دیندارىِ سست و ضعیف دینداران شایسته نیست، چون با موضوعی تا این حدّ جدّی یعنی دین الهی، نمی‌توان برخوردی سست کرد. حضرت با توجه به این امر مى‏فرمایند: در راه خداوند آن‌طور که شایسته‌ی این راه است تلاش کن. حقیقت این است که اگر با تمام تلاش وارد دیندارىِ جدّی و محكمى بشوید از همه‌ی نسبت‌های وَهمی آزاد مى‏گردید و نوع زندگی‌تان در این دنیا عوض مى‏شود. اگر مردم بفهمند شما یك فرد مذهبىِ پایدار و مقاومى هستید و در عقایدِ منطقی خود كوتاه نمى‏آیید، دیگر برایتان نقشه نمى‏كشند كه شما را آلوده كنند یا انتظارات بیهوده از شما داشته باشند. درست است که عده‌ای براى حفظ آبروى خودشان شما را نقد مى‏كنند و مى‏گویند كه شما در بین مردم نیستید، چون شما با حرکات و گفتار خود و امر به معروف، آنها را منفعل مى‏كنید و آنها هم بیكار نمى‏نشینند برای شما جوّ سازی می‌کنند، حضرت با توجه به این امر مى‏فرمایند كه به آنها اعتنایى نكن «وَ لاتَأْخُذْكَ فِى اللّه‏ِ لَوْمَةُ لائِمٍ» در راه خدا سرزنش‏هاى سرزنش كننده دل تو را نلرزاند و مواظب باش بر روى روان تو اثر نگذارند. چون در راه دین به عنوان حقیقی‌ترین موضوعِ زندگی، نباید محافظه‏كارانه عمل کرد و بخواهیم همه را با هر سلیقه‌ای راضی کنیم. خطر از آنجا پیش می‌آید که شما از ترس این كه در راه دیندارى ملامت شوید از دیندارى دست بردارید و روحیه‌ی مقاومتِ خود را فروگذارید، در این حال دشمنانِ دین را امیدوار کرده‌اید. اینجا جایِ بی‌باکی و شجاعت است، به همین جهت حضرت در ادامه می‌فرمایند:
«وَ خُضِ الْغَمَراتِ لِلْحَقّ حَیْثُ كانَ» «غمره» به معنى گرداب است. مى‏فرمایند: گرداب‌ها را براى خدا بپذیر، هرچه كه مى‏خواهد بشود، هر کجا که پای حق در میان است برای حق با گرداب‌های بلا روبه‌رو شو و عقب‌نشینی نکن، هر چه می‌خواهد بشود. سخن بسیار مهمی است مربوط به جایی خاص، چون در راه حق باید وارد هر گردابى شد و ترس به خود راه نداد. بگذار هركس هرچه مى‏خواهد بگوید و هر طور می‌خواهد بشود. اگر نسبت به حق‌بودنِ كار خود، اطمینان دارى نگران بعدش نباش و برایت اهمیت نداشته باشد كه بعداً چه خواهد شد، خداوند خودش آینده‌ی چنین کاری را تضمین کرده و با چنین اعتقادی رسولان الهی یک تنه به میدان می‌آمدند و تاریخ زمان خود را تغییر دادند.
در سال‌های پایانی دفاع مقدس، خلیج فارس برای ایران بسیار نا امن شده بود؛ عراق خیلی راحت کشتی‌ها و سکوهای نفتی ایران را می‌زد. کویت، بخشی از سرزمین خود را و عربستان، آسمانش را در اختیار صدّام قرار داده بودند. فرماندهان عالی‌رتبه‌ی سپاه، جریان عبور آزاد و متکبّرانه‌ی ناوهای جنگی آمریکا و نیز سایر کشتی‌ها و شناورهای تحت حمایت این کشور را به عرض امام«رض» رسانده بودند، ایشان فرموده بودند: «اگر من بودم، می‌زدم.» یعنی ناو آمریکایی را می‌زدم. همین حرف امام، برای سردار شهید مهدوی و جانشینش سردارشهید بیژن گُرد و نیز همرزمان آنها کافی بود تا خود را برای انجام یک عملیاتِ مقابله به مثل و اثبات این موضوع که با همّت و رشادت دلیرمردان ایران اسلامی، خلیج فارس، چندان هم برای آمریکاییها و نوکرانشان امن نیست، آماده سازند. اولین کاروان از نفتکش‌های کویتی آن‌هم با پرچم آمریکا و اسکورت کامل نظامی توسّط ناوگان جنگی این کشور در تیرماه سال 1366 به راه افتادند. در این بین، دولت آمریکا عملیات سنگینی را در ابعاد روانی، تبلیغی، سیاسی، نظامی و اطّلاعاتی جهت انجام موفّقیت آمیز این اقدام انجام داده بود. در این کاروان، نفتکش کویتی «اَلرَّخاء» با نام مبدّل «بریجتون» حضور داشت که در بین یک ستون نظامی، به طور کامل، اسکورت می‌شد. این نفتکش، در فاصله‌ی 13 مایلی غرب جزیره‌ی فارسی، در اثر برخورد با مین‌های کار گذاشته شده توسّط سردار شهید مهدوی و یارانش، منفجر شد به طوری که حفره ای به بزرگی 43 متر مربّع در بدنه‌ی آن ایجاد گردید. خود سردار شهید مهدوی می‌گوید: «هنگامی‌كه اعلام شد بناست اولین كاروان از نفت‌كش‌های كویتی، تحت حمایت ناوهای آمریكا به كویت حركت كند، ما جهت انجام عملیات محوله، در مسیر حركت كاروان به طرف منطقه‌ی عملیاتی حركت كردیم. در بین راه و در یكی از محل‌های استقرار در میان آب‌های خلیج‌فارس لنگر انداختیم. پس از مقداری استراحت، مجدداً به راه افتادیم. راه زیادی را نپیموده بودیم كه دریا به شدت طوفانی شد و آنچنان امواج آن به تلاطم درآمد که انجام عملیات را عملاً ناممكن می‌نمود؛ امّا با توکّل به خداوند و به میزان آمادگی و رشادتی كه در نیروهای خود سراغ داشتیم و با نظرخواهی از آنها و نیز با یادخدا و اطمینان و قوّت قلبی كه بدین‌گونه به آن دست یافتیم، عزم خود را جهت انجام این عملیات جزم نمودیم و به طرف مسیر حركت كاروان، به راه افتادیم. سه ساعت قبل از رسیدن كاروان، ما به محلِ مورد نظر رسیدیم. پس از انجام سریع مأموریت و پایان كار، به طرف محل استقرار نیروهای خودی برگشتیم و به استراحت پرداختیم. پس از گذشت سه ساعت اعلام شد كه كشتی كویتی بریجتون، به روی مین رفت. اعـلام این خبر، شادی و قوّت قلب بالایی را در جمع ما به ارمغان آورد؛ همدیگر را در آغوش كشیده بودیم و یكدیگر را می‌بوسیدیم. برادران، صورت‌های خود را بر خاك گذاشته گریه می‌كردند و شكر خدا به جا می‌آوردند. چون همه احساس می‌كردیم كه ما نبودیم كه دشمن را فراری دادیم بلكه این خداوند بود كه ملت ما را عزیز و دشمنان ما را ذلیل و امام ما را شاد نمود. پس از اقدام دلیرانه‌ی سردار شهید مهدوی و همرزمانش در انفجار كشتی بریجتون، به پاس قدردانی از این عزیزان، برنامه‌ی دیدار با حضرت امام«رض» تدارك دیده شد و این شیران بیشة مردانگی و ایثار و شهادت، به دیدار پیر و مراد خود نائل آمدند. در این دیدار، حضرت امام«رض» یكایك این سربازان جان بركف اسلام را مورد ملاطفت و تفقّد خود قرار می‌دهند و پیشانی سردار شهید مهدوی را می‌بوسند. شهید، خود در این‌باره چنین می‌گوید: «پس از اطّلاع از این‌كه حضرت امام«رض» از شنیدن خبر روی مین رفتنِ كشتی كویتی و شكست اولین اقدام آمریكا، متبسّم شده‌اند، چنان مسرور گردیدم كه همیشه این تبسّم را موجب افتخار خود و رزمندگانِ‌ همراه، می‌دانم. برای ما رزمندگانِ خلیج فارس، همین تبسّم و شادی امام«رض» در ازای همه‌ی زحمات شبانه‌روزی كافیست و اگر تا آخر عمر، موفّق به انجام خدمتی نگردیم، باز شادیم كه حداقل برای یكبار هم كه شده، موجب رضایت و شادی و تبسّم امام عزیزمان گردیده‌ایم.
قصد بنده از آوردن این قضیه‌ی افتخارآمیز آن است که ملاحظه کنید چرا حضرت امام«رض» با شجاعتِ تمام فرمودند: اگر من بودم، با ورود اولین ناو امریكایی به خلیج فارس، آن را هدف قرار می‌دادم! چون وقتی نسبت به حق‌بودن کار خود اطمینان دارند دیگر نباید نگران بعد آن باشند، هرچه از دستمان برمی‌آید باید انجام دهیم، «وَلَوْ بَلَغَ ما بَلَغَ» هرچه می‌خواد بشود، خداوند خودش آینده‌ی چنین کاری را تضمین کرده است.
حضرت امام خمینی«رض» این موضع‌گیری را براساس همین توصیه‌ای کردند که حضرت مولی الموحدین(ع) به فرزندشان می‌کنند. چون امام معصوم فرموده‌اند اگر مطمئن بودید كارى حق است جهت انجام آن تن به هر مخاطره‌ای بدهید، «وَ خُضِ الْغَمَراتِ لِلْحَقّ حَیْثُ كانَ» برای خدا و در راستای تحقق فرهنگ الهی به گرداب‌های بلا بزن هر چه مى‏خواهد بشود.
سه نکته و توصیه‌ی اخیر را ملاحظه كنید و از خود بپرسید آیا معنای دیندارى كامل و جدّی جز از همین مسیر حاصل می‌شود که می‌فرمایند: «جاهِدْ فِى اللّه‏ِ حَقَّ جِهادِهِ، وَ لاتَأْخُذْكَ فِى اللّه‏ِ لَوْمَةُ لائِمٍ، وَ خُضِ الْغَمَراتِ لِلْحَقِّ حَیْثُ كانَ» در راه خداوند به جدّ كوشش كن، و در راه حق از سرزنش كسى نگراش مباش و در گرداب‏هاى الهى وارد شو، هرچه مى‏خواهد بشود.
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»