بسماللهالرحمنالرحیم
«یا بُنَىَّ اِنّى قَدْ اَنْبَأْتُكَ عَنِ الدُّنیا و حالِها وَ زَوالِها وَ انْتِقالِها، وَ اَنْبَأْتُكَ عَنِ الآخِرَةِ وَ ما اُعِدَّ لِأَهْلِها فیها وَ ضَرَبْتُ لَكَ فیهِمَا الاَْمْثالَ لِتَعْتَبِرَ بِها وَ تَحْذُوَ عَلَیْها اِنَّما مَثَلُ مَنْ خَبَرَ الدُّنْیا كَمَثَلِ قَوْمٍ سَفْرٍ نَبَأ بِهِمْ مَنْزِلٌ جَدیبٌ فَاَمُّوا مَنْزِلاً خَصیبا وَ جَنابا مَرِیْعا فَاحْتَمَلُوا وَعْثاءَ الطَّریقِ وَ فِراقَ الصَّدِیقِ وَ خُشُونَةَ السَّفَرِ وَ جُشُوبَةَ الْمَطْعَمِ لِیَأْتُوا سَعَةَ دارِهِمْ وَ مَنْزِلَ قَرارِهِمْ»
فرزندم! من تو را از دنیا و از وضع و حال آن و از دوام نیاوردن و دست به دست شدنش، آگاه كردم و از آخرت و از آنچه براى اهل آن در آنجا آماده شده است، خبر دادم و برایت در هر دو وجه مثالها زدم و نمونهها آوردم تا از آنها عبرت بگیرى و از طریق آن عبرتها قواعد و سنن جاری در هستی را بشناسی. داستان آنانی كه دنیا را چنان كه باید شناختند، مثل مسافرانى است كه در منزلى خشک و بیحاصل وقوف کردند تا به سوی مقصدی که جایگاهی سبز و خرّم و با طراوت است، کوچ کنند. اینان رنج راه را میپذیرند، هجران دوست را تحمل میکنند و به ناهنجاریِ سفر و ناگواری خوراک تن میدهند تا به فراخنای خانههایشان و قرارگاه کاشانههایشان برسند.