بسماللهالرحمنالرحیم
«اَحْىِ قَلْبَكَ بِالْمَوْعِظَةِ، وَ اَمِتْهُ بِالزَّهادَةِ، وَ قَوِّهِ بِالْیَقینِ، وَ نَوِّرْهُ بِالْحِكْمَةِ، و ذِلِّلْهُ بِذِكْرِ المَوْتِ، وَ قَرِّرْهُ بِالْفَناءِ، وَ بَصِّرْهُ فَجائِعَ الدُّنْیا، وَ حَذِّرْهُ صَوْلَةَ الدَّهْرِ وَ فُحْشَ تَقَلُّبِ اللَّیالى وَ الاْیّامِ، وَاَعْرِضْ عَلَیْهِ اَخْبارَ الْماضینَ، و ذَكِّرْهُ بِما اَصابَ مَنْ كانَ قَبْلَكَ مِنَ الاَْوَّلینَ، وَ سِرْ فى دِیارِهِمْ و آثارِهِمْ فَانْظُرْ فیما فَعَلُوا وَ عَمَّا انْتَقَلُوا و اَیْنَ حَلُّوا و نَزَلُوا، فَاِنَّكَ تَجِدُهُمْ قَدِانْتَقَلُوا عَنِ الاَْحِبَّةِ، وَ حَلُّوا دِیارَ الْغُرْبَةِ. وَ كَاَنَّكَ عَنْ قَلیلٍ قَدْ صِرْتَ كَاَحَدِهِمْ.»
دل را به موعظه زندهدار، و با دل نبستن به دنیا آن را بمیران، و به یقین نیرومندش ساز، و با حکمت نورانیاش گردان، و به یاد مرگ آن را رام كن، و از آن اقرار و اعتراف بگیر به میرندگی و فنا، و دیدهاش را بر فجایع دنیا باز کن و او را از حمله و غلبهی روزگار و زشتی گردش شبها و روزها، بر حذر دار. داستان گذشتگان را بر او فرو خوان، و یادش آور که از ابتدا بر سر پیشینیان چه آمده و بر دیار و آثارشان بگذر. پس بنگر كه چه كردند، از که جدا شدند و به كجا کوچ کردند و در کدام منزل فرود آمدند. بیتردید به این نتیجه خواهی رسید که آنان از یاران جدا شدند و به دیار غربت هجرت کردند. آنسان كه تو نیز پس از اندك زمانى یكى از آنان خواهى بود.