تربیت
Tarbiat.Org

فرزندم این چنین باید بود[جلد اول](شرح نامه ۳۱ نهج البلاغه)
اصغر طاهرزاده

اندیشه‌های گناه‌آلود

حضرت مولی الموحدین(ع) با طرح گریز از «علم لا ینفع» خواستند این خدمت بزرگ را به بشریت کرده باشند که اگر بر روی «لاینفع»بودن علوم حساس نبودید، همین علوم لاینفع شما را به‌جایی می‌برد که امروز ملاحظه می‌کنید چگونه بشر با انواع تکنیک‌ها به جنگ خود آمده است. شرایطی فراهم شده که به قول ویکتورهوگو:
«حالا دیگر برای جلب خوشبختی، تنها باید دهان بر شیپور جنگ نهاد، همه‌جا برق فولاد می‌درخشد و همه‌جا دود و آتش برمی‌خیزد، دیگر مردمان دسته‌دسته از پی کشتار همدیگر روانه‌ی میدان آدم‌کشی می‌شوند، برای روشن‌کردن ظلمتکده‌ی روح خود وسیله‌ای جز آن ندارند که شعله‌های توپ‌های جنگ را برافروزند».(213)
آن‌چه جناب ویکتورهوگو در سطور فوق توصیف می‌کند همه به جهت آن است که بشر امروز متوجه «علم لا ینفع» و هدف‌گیری شیطانی آن نشده و از خطری که این نوع علوم در اوهام بشر ایجاد می‌کند غافل است. بشری که نسبت به «علم لا ینفع» حساس نیست مسئول ظلمتی است که این علوم ایجاد می‌کنند. دزدان و آدم‌کشان واقعی آن‌هایی‌اند که اندیشه‌های گناه‌آلود را تحت عنوان علم بر بشریت القاء کرده‌اند، آن‌کس که نسبت به «علم لاینفع» حساس نیست در لباس عالمان، راهنمای بدی برای نوع بشر خواهد بود هرچند نمی‌توان به بهانه‌ی فرار از «علم لاینفع» و به بهانه‌ی پارسائی، از هرگونه علمی فاصله گرفت، زیرا به گفته‌ی ویکتورهوگو:
«مرد پارسائی که در حدّ افراط در ترک ماسِوی، زندگی می‌کند همسایه‌ی خطرناکی است، ممکن است که شما را در نتیجه‌ی سرایت با فقری علاج‌ناپذیر که مفاصل مفید برای پیشرفت را از کار می‌اندازد مربوط سازد».(214)
پس هرگز نباید طراوت و نشاط و تحرك علمى را از دست بدهیم و گرفتار جهل شویم زیرا از جهل بدتر، چیزی نداریم. بعضی از دانشجویان عزیز به جای آن‌که شخصیت علمی خود را جهت دهند، زندگی و فعالیت علمی خود را زیر سؤال می‌برند. این‌ها باید تلاش کنند زندگى و شخصیت علمی خود را در راستای علم مفید جهت دهند نه این‌كه خود را بازنشسته كنند. آری وقتی برایتان روشن شد راهى كه دنبال می‌کنید برای شما و برای مردم نفعى ندارد باید در مطالبی که دنبال می‌نمائید تجدید نظر کنید ولی در بیشتر اوقات باید جهت‌گیری و رویکرد خود را تغییر دهیم و از همان علومی که داریم استفاده‌ی درست داشته باشیم.
بعضى از علوم در ذات خود نور‌اند، مثل علم توحید و معرفت نفس و علم به معاد، و بعضى از علوم مقدمات روشنایىِ جان انسان را فراهم مى‏كنند، مثل علم فقه که آداب دینداری را نشان می‌دهد تا انسان به بهترین شکل بندگی کند. و بعضى از علوم ذهن را منظم مى‏كنند تا انسان بتواند درست فکر کند، مثل ریاضیات و فلسفه و بعضى از علوم عبرت آموزاند، مثل علم به تاریخِ ملت‌هایی که هلاک شدند و قرآن متذکر آن است و بعضی از علوم به ما کمک می‌کنند که از طبیعت استفاده‌ای درست داشته باشیم و در زندگی دنیایی گرفتار سختی‌های بی‌جا نباشیم.
آقاى «رنه گنون» در كتاب «سیطره‌ی كمّیّت و علائم آخر الزمان» مى‏گوید: «آمار» زبان متخصصانى است كه مى‏خواهند شما جهل آن‌ها را نفهمید. یعنى با زبان تخصص نمودارى را ترسیم مى‏كنند تا شما نفهمید چه مى‏گویند. آمارها عامل نشان‌دادن زاویه‏اى و پنهان‌كردن زاویه‌های دیگرى است، منظور او متخصصانى است که می‌خواهند در زیر پوشش آمارها ما را از حقیقتِ مطلب دور کنند. حكمت، فوق آمار است امّا ضد آمار نیست. منظور این است كه آمار چشمِ روشنى براى دیدن حقایق نیست و باید هنرِ تفسیر حكیمانه‌ی این نمودارها و آمارها را داشته باشید وگرنه با این نمودارها نمى‏توان به جایى رسید، ابزاری است در دست متخصصان تا نقص‌ها و جهل‌هایشان را پنهان کنند.