تربیت
Tarbiat.Org

فرزندم این چنین باید بود[جلد اول](شرح نامه ۳۱ نهج البلاغه)
اصغر طاهرزاده

عرفان حقیقی

تا این جا چنانچه ملاحظه فرمودید حضرت روشن کردند منشأ همه‌ی نیازهای بشر خداوند است تا مخاطبِ ایشان به اعتصام و اعتماد لازم نسبت به پروردگار عالم برسد و آن بصیرت لازم که هرکس باید در این دنیا به‌دست آورد، برای انسان حاصل شود. تا اگر کسی می‌خواهد به نور دریای علمِ حق منور شود بداند باید با بندگی خداوند به چنین علمی برسد، یعنی با جهت‏گیرى قلب به سوی خداوند است که قلب در معرض انوار الهی قرار می‌گیرد و منور به نور اسم علیم می‌شود. حضرت فرمودند: «وَ إلَیْهِ رَغْبَتُکَ وَ مِنْهُ شَفَقَتُک» دل در گرو او داشته باش و از او حساب ببر. شفقت به معنی ترسِ همراه با امید است. می‌فرمایند: رغبت تو باید به سوی او باشد تا قلبت از خستگى نسبت به امور دنیا خارج شود و به آنچه باید برسد نزدیک گردد و تحت تأثیر انوار حقایق قرار گیرد و راه حق را از باطن با جان خود تشخیص دهد و اگر باید نگران باشی باید از او نگران باشی که اعمال تو را شایسته‌ی مقام بندگی نبیند.
اگر جایگاه سخنان حضرت مولی الموحدین(ع) را بشناسید مطمئن باشید نه تنها از آنها به راحتی عبور نمى‏كنید بلکه متوجه می‌شوید چاره‌ی همه‌ی دردها همین است. بعضى از دوستان مى‏پرسند چكار كنیم تا عرفان بدانیم و مثل عرفا چشممان به حقایق الهى باز شود. عرض بنده آن است که هیچ عارفى هیچ حرفى بلندتر و کارسازتر از این جملات که حضرت می‌فرمایند ندارد، هنر عرفا آن است که تلاش کرده‌اند به خوبی این سخنان را بفهمند و به قلب‌شان برسانند، آن وقت پرده‏ها و حجاب‏ها از جلو چشمشان كنار مى‏رود و دائم تحت تأثیر تجلیات عالم معنا، به توجهات قلبى نایل می‌شوند. همه‌ی حقیقت همین سخنان است که حضرت مولی الموحدین(ع) با آن درجه از عرفان از مکتب اسلام گرفته‌اند و به همین جهت در ادامه مى‏فرمایند:
«وَ اعْلَمْ یا بُنَىَّ اَنَّ اَحَدا لَمْ یُنْبِى‏ءْ عَنِ اللّه‏ِ كَما اَنْبَأَ عَنْهُ الرَّسُولُ(ص) فَارْضَ بِهِ رائِدا وَ اِلَى النَّجاةِ قائِدا»
فرزندم! بدان هیچ‌كس به اندازه‌ی رسول‏اللّه‏(ص) خبر از غیب نیاورده است، پس به رهبری او راضی و خرسند و به رستگاری توسط او مطمئن باش. همه‌ی آن‌چه را یک سالک الی الله نیاز دارد تا به قرب الهی برسد و یا یک جامعه نیاز دارد تا بستر تعالی انسان گردد، رسول خدا(ص) از طرف پروردگار عالم برای بشر آورده‌اند. همان طور كه مى‏دانید قرآن مى‏فرماید: «تِلْكَ الرُّسُل فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ»(267) بعضی از آن پیامبران را بر بعضی دیگر برتری دادیم. یعنى بعضى از پیامبران از بعضى افضل‌اند. با این‌كه همه‌ی آنها معصوم‏اند و همه براى هدایت بشر در زمان مخصوص به خودشان رهنمودهای كافى را آورده‌اند ولی درجاتشان نسبت به همدیگر فرق مى‏كند، که در جای دیگر این موضوع مورد بحث قرار گرفته و بدیهی است که آخرین دین که باید تا قیامت بشریت را تغذیه کند همه‌ی راه‌های هدایت را یک جا در خود داشته باشد. ولی عنایت داشته باشید وقتی حضرت مى‏فرمایند هیچ پیامبرى مثل رسول‏اللّه‏(ص) خبر از غیب نیاورده، می‌خواهند ما را متوجه این امر کنند که اسلام جهت رفع نیاز همه‌ی ابعاد انسانی، جوابگوست. هم برای کسی که می‌خواهد در اوج سلوک عرفانی قرار گیرد و هم برای کسی که می‌خواهد فعالیت‌های اجتماعیِ مناسب روح و فطرت بشر را به صحنه آورد، چون خود پیامبر اسلام(ص) در همه‌ی این ابعاد حضور یافتند و نشان دادند چگونه می‌توان حقایق عالم غیب را در طبیعت و نظام طبیعی بشر ظهور داد. لذا حضرت به فرزندشان توصیه می‌کنند انسان باید به رهبرى چنین پیامبری راضى و خرسند باشد تا به راحتی از دغدغه‏های نفس امّاره و وسوسه‏هاى شیطانى آزاد شود. همه‌ی گرفتاری‌های ناشی از حُبّ دنیا و آرزوهاى دنیایى به جهت آن است كه به دین خدا و رهبرى پیامبر اكرم(ص) راضى نیستیم.