حضرت امیرالمؤمنین(ع) در خطبهی 81 تقوا را، راه درمان تیرگى قلب و آلودگیهاى فكرى و دیگر مرضهاى روحى معرفى مىفرمایند. و همهی انسانهائى را كه در جستجوى انسانیّت و یافتن راه معنویّت هستند، به داشتن آن سفارش مىكنند.
از حضرت امام باقر(ع) نقل است که حضرت امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «اَحْبِبِ الإخْوانَ عَلى قَدْرِ التَّقوى»(13) برادران دینى خود را به قدر پرهیزكارى آنان دوست داشته باش. زیرا وقتی دوستى با افراد براساس پرهیزكارى آنها باشد؛ به راحتی از گزند و نیرنگ افرادِ شریر جامعه محفوظ مىمانیم.
وقتی متوجه شدیم از طریق تقوا باطن انسان با ملکوت عالم مرتبط میشود و قلب انسان با حضرت حق مأنوس میگردد میفهمیم برای اُنس با خداوند چه راه آسانی را پیشنهاد میکنند. انسان با تقوا به راحتی گناه را پس میزند و امکان گزینش بهترین راه را به دست میآورد. اخلاقهایی که مبتنی بر تقوای الهی و رعایت حرام و حلال شرعی نیست در جایی که منافع آنها به خطر است به شدت در معرض بد اخلاقی هستند.
با نظر به روایتى بسیار مهم از پیغمبر اكرم(ص) آثار عظیم تقوا و پرهیزكارى بیش از بیش روشن میشود، حضرت میفرمایند: «قَدْ أَجْمَعَ اللَّهُ تَعالى ما یَتَواصى بِهِ الْمُتَواصوُنَ مِنَ الْأَوَّلینَ وَالْآخِرینَ فی خَصْلَةٍ واحِدَةٍ وَ هِیَ التَّقْوى، قالَ اللَّهُ جَلَّ وَعَزَّ: «وَلَقَدْ وَصَّیْنَا الَّذینَ اوُتوُا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَإِیَّاكُمْ أَنِ اتَّقوُا اللَّه »(14 )وَفیهِ جِماعُ كُلِّ عِبادَةٍ صالِحَةٍ، بِهِ وَصَلَ مَنْ وَصَلَ إِلَى الدَّرَجاتِ الْعُلى، وَالرُّتْبَةِ الْقُصْوى، وَبِهِ عاشَ مَنْ عاشَ مَعَ اللَّهِ بِالْحَیاةِ الطَّیِّبَةِ وَالْاُنْسِ الدَّائِمِ، قالَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ: «إِنَّ الْمُتَّقینَ فی جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ. فى مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلیكٍ مُقْتَدِر».(15)
خداوند بزرگ همهی آنچه را كه وصیّتكنندگان از اوّلین و آخرین به آن وصیّت و سفارش نمودهاند، در یك خصلت جمع نموده است و آن تقوا است. خداوند مىفرماید: ما وصیّت كردیم آنانى را كه قبل از شما به آنها كتاب نازل كردیم و شما را، كه داراى تقواى الهى باشید. تقوا كانون هر عبادتِ صالح است و هركس به درجات عالى رسیده و به مراتب نهایى دست یافته، به وسیله تقوا بوده است. و به سبب تقوا بود که هرکس توانست با حیاتی طیب و انسِ دائمِ با خدا زندگی کند. خداوند مىفرماید: به راستى كه پرهیزكاران در جنات و نهرها در جایگاه صداقت در نزد مالك مقتدر هستند.
بنابر این آنان كه در جستجوى رسیدن به مقامات ارزنده معنوى و مراتب بلند و نهایى هستند، آنان كه مىخواهند از زندگى و حیات پاك الهى و انس دائم با خداوند و با اولیاء او بهرهمند باشند، باید داراى تقوا و پرهیزكارى باشند كه گنجى بهتر از آن وجود ندارد. گنجی که حضرت امیرالمؤمنین(ع) در توصیف آن مىفرمایند: «إِنَّ التَّقْوى أَفْضَلُ كَنْزٍ»(16 )به راستى تقوا برترین گنج است، به شرطی که به گفتهی امیرالمؤمنین(ع) عمل کنیم که فرمودند: «عَلَیْكُمْ بِتَقْوَىاللَّهِ فِی الْغَیْبِ وَالشَّهادَةِ»(17 )بر شما باد به تقواى الهى در نهان و آشكار.
بیتقوایی، چشم دل انسان را کور میکند تا عوارض گناهان را نبینیم و متوجه پیآمدهای ورود به زندگیهای گناهآلود نباشیم. اگر قرار است که تاریخ آینده ما با ظهور کامل حضرت صاحب الأمر(عج) روبهرو شود، شرط رویاروییِ مثبت با آن شرایط تقوا است. از امام صادق(ع) از معناى تقوا سئوال نمودند، آن حضرت فرمودند: «... أَنْ لایَفْقِدُكَ اللَّهُ حَیْثُ أَمَرَكَ وَلایَراكَ حَیْثُ نَهاكَ»(18 )تقوا این است كه خداوند تو را در هر موردى كه امر به آن نموده است، مفقود نبیند و در هر موردى كه تو را از آن باز داشته است، حاضر نبیند.
بیتقوایی ما را گرفتار انواع لغزشها مینماید و از فهم معارف عمیق دین باز میدارد تا آنجایی که نسبت به فهم معارف دین بیمیل میشویم. و روحیهی مرگآگاهی و جهاد تبدیل به رفاهزدگی میگردد و یک نوع نیستانگاری وارد روح و روان جامعه میشود و جنبهی حیوانی ما مقصد و مقصود ما میگردد و به آبادانی همان جنبه تن میدهیم و از زندگیِ توحیدی گریزان میشویم و اظهار میداریم چرا دین خدا این چنین سخت است، آری کسی که در فضای توحیدی تنفس نکند دستورات الهی برای نفس امّارهاش آزاردهنده است. در بیتقوایی به زحمت میتوانیم زبان همدیگر را بفهمیم و به تفاهم برسیم و در همین رابطه سخنان امام الموحدین(ع) ما را به وضعی که داریم آگاه میکند تا به ورطه پوچی سقوط نکنیم و گرفتار فرهنگهایی نگردیم که تنها برای جوابگوئی به نفس امّاره شکل گرفتهاند.
تقوا و حیات قلب به ما کمک میکند که به بازی اهل دنیا تن ندهیم و به جای پذیرفتن ولایت تکنولوژی به ولایت الهی دل بسپاریم. شهید آوینی به جهت تقوایی که داشت توانست به نور ولایت الهی در دوربین فیلمبرداری تصرف کند و نگذارد فرهنگی که دوربین را ساخته از طریق دوربین فیلمبرداری بر ما ولایت کند و این کار مستلزم مجاهدت بسیار است. برای آن که ارزش تقوا را بفهمیم و متوجه باشیم قلب زنده چه معجزهای میکند باید نفس امّاره را بشناسیم که چگونه وقتی به طرف تقوا رفتیم نفس امّارهی ما را تهدید میکند تا از رجوع به تقوا منصرف شویم. با قلبِ بیدار و زنده است که نفس امّاره را در اطراف خود احساس میکنیم و میبینیم چگونه شیطان با این ابزار مانع سیر توحیدی ما میگردد.
وقتی قلب انسانها به کمک تقوا زنده شد آثار آن در همهی شئون جامعه ظهور میکند، اعم از لباس و خوراک و معماری و شهرسازی. وقتی امیرالمؤمنین(ع) ما را به تقوا و آبادانی قلب دعوت میکنند معلوم میشود انسانها توان رسیدن به چنین آرمانی را دارند پس مشکل ما نتوانستن نیست، نخواستن است. ما نگران فاسدشدن تقوای خود با غلبهی شهوت نیستیم وگرنه مواظب بودیم میلهای افراطی و میلهای حرام وارد زندگی ما نشود. امیرالمؤمنین(ع) مىفرمایند: «لایُفْسِدُ التَّقْوى إِلّا غَلَبَةُ الشَّهْوَة»(19 )تقوا را فاسد نمىكند، مگر غلبهیافتن شهوت. در هنگام غلبهی شهوت، انسانْ حالت رحمانى خود را از دست داده و به یك نوع حالت شیطانى دچار مىشود! بنابر این با غلبهیافتن خوى شهوترانى در فرد، به خاطر فاسدشدن تقوا، در روح انسان یك حالت شیطانى ایجاد مىشود و شتاب جای آرامش و طمأنینه را میگیرد و سبک زندگی، فَستفودی میشود.