به اینجا رسیدیم كه حضرت به فرزندشان فرمودند: «اَحْىِ قَلْبَكَ بِالْمَوْعِظَةِ»: اى فرزندم! قلب خود را با موعظه زنده كن، زیرا قلبها مىمیرند و به همین جهت در متون دینی علاوه بر تعلیم و توصیفِ حقایقی مثل حضور خدا و قبر و قیامت، تذکراتی که باید از طریق قلب به حقایق داشته باشیم زیاد به چشم میخورد. وَعظ در مواردی صورت میگیرد که انسان موضوعی را از قبل پذیرفته است ولی باید مورد غفلت قرار ندهد، به عبارتی میتوان گفت وعظ یک نحوه تحریك فطرت است. اینكه باید در جلسات دینى شركت كنیم یا كتابهاى دینى بخوانیم و در نماز جمعه و جماعت شرکت کنیم، براى این است كه با وعظِ واعظانِ دینى قلب خود را زنده نگه داریم. اگر نسبت به زنده نگه داشتن قلب سهل انگاری کنیم و فکر کنیم چون به حقایق الهی ایمان داریم کافی است، بعد از مدتی با حالتی روبرو میشویم که نفس امّاره به میدان میآید و بر باورهای ما حکومت میکند.
بعد از تذکر حضرت به زنده نگه داشتن قلب با موعظه، فرمودند: «وَ اَمِتْهُ بِالزَّهادَةِ» قلب چموش غافل را با دورى از دنیا بمیران .
زیرا زهد بصیرتی است که انسان را متوجه انواری میکند که نزد خداوند است و بر این مبنا از آرزوهای بلند دنیایی فاصله میگیرد در همین رابطه حضرت مولی الموحدین(ع) در جاهای دیگر فرمودهاند: «أَصْلُ الزُّهْدِ حُسْنُ الرَّغْبَةِ فِیمَا عِنْدَ اللَّه»(44) حقیقت زهد عبارت است از بهترین رغبت نسبت به آنچه نزد خدا است، و نیز میفرمایند: «إِنَ الزَّهَادَةَ قَصْرُ الْأَمَلِ، وَ الشُّكْرَ عَلَى النِّعَمِ، وَ الْوَرَعَ عَنِ الْمَحَارِمِ»(45 )زهد آن است که انسان آرزوهای دنیاییِ خود را کوتاه کند و نسبت به آن نعمتی که دارد شاکر باشد و از حرام الهی فاصله بگیرد و نیز میفرمایند: «الزُّهْدُ كُلُّهُ بَیْنَ كَلِمَتَیْنِ مِنَ الْقُرْآنِ قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ- لِكَیْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ- وَ مَنْ لَمْ یَأْسَ عَلَى الْمَاضِی وَ لَمْ یَفْرَحْ بِالْآتِی فَقَدْ أَخَذَ الزُّهْدَ بِطَرَفَیْه»(46) زهد بین دو كلمه از قرآن است، كه خداى سبحان فرمود: «تا بر آنچه از دست شما رفته حسرت نخورید، و به آنچه به شما رسیده شادمان مباشید» كسى كه بر گذشته افسوس نخورد، و به آینده شادمان نباشد، همهی جوانب زهد را رعایت كرده است. این نوع میراندن قلب با زهد، همان تعلقنداشتن به دنیا است و اینکه انسان خود را ماوراء دنیا بداند.