تأكیدهاى فراوانی كه در آیات قرآن و روایات متواتر اسلامى در مذمت جدال و مراء و جرّ و بحثهاى پرخاشگرانه وارد شده به خاطر آن است كه اوّلا: نخستین اثر منفى این كار پردهافكندن بر چهرهی حقایق است و بدترین حجاب را میان انسان و درك حقایق ایجاد مىكند به گونهاى كه بعضاً واضحترین بدیهیات انکار میشود و این نیست مگر به خاطر اینكه انسان وقتى مشغول مراء و جدال مى شود همهچیز را غیر از آنچه خودش مىگوید، انكار مىكند. اینكه در بعضى از روایات فوق خواندیم مراء، قلب را بیمار مىكند ممكن است اشاره به همین معنى باشد زیرا قلب به معنى عقل است و بیمارى عقل به معنى عدم درك حقایق میباشد. و نیز اگر در حدیث امیرمؤمنان على(ع) آمده كسانى كه به جدال روى آورند كارشان به كفر مىكشد و یا اینكه جدال موجب شك در دین خدا و فساد یقین مى گردد، همهی اینها اشارهی لطیفى است به آنچه در بالا گفته شد.
دیگر از آثار منفى این اخلاق رذیله ایجاد عداوت و دشمنى در میان دوستان و فراموشى یاد خدا و كشیدهشدن به انواع دروغها است كه در احادیث گذشته به آنها اشاره شده بود دلیل آن هم روشن است زیرا كسى كه مى خواهد با جدال و مراء بر دوستان خود غلبه كند و برترى بجوید آنها را بر ضدّ خود تحریك مىكند و غالبا گفتار آنها به تحقیر و دشنامدادن به یكدیگر مىكشد و اینها بدترین اسباب نفاق و جدائى است حتّى گاهى براى توجیه سخنان خود به انواع دروغها متوسّل مىشوند كه این خود بلاى بزرگ دیگرى است و مجموع اینها سبب مىشود كه انسان از خدا دور گردد و در دام شیطان گرفتار شود و به هلاكت معنوى بیفتد.
به همین دلیل در احادیث گذشته خواندیم كه انسان به حقیقت ایمان دست نمى یابد تا زمانى كه مراء و جدال را ترك گوید هر چند خود را بر حق بداند زیرا سخنان ستیزه جویانه در مسائل حق نیز سبب انواع خصومتها و عداوتها است و گاه انسان را به انواع گناهان دیگر مانند تحقیر مؤمن و اهانت از طریق سخن یا اشارات دست و چشم و ابرو و دروغ و كذب و تكبّر و برترى جوئى آلوده مى كند.
چه بهتر كه انسان مسائل خود را با دیگران با محبّت و دوستى و تواضع و مهربانى و با انگیزهی جستجوی حق برگزار كند كه هم از علم و دانش آنها بهره گیرد و هم آنها از علم و دانش او بهرهمند شوند و با كمك یكدیگر بتوانند مطالب پیچیده را بشكافند و به واقعیّتها برسند و این همان جدال بر حق است .
از عوامل مهّم جدال و مراء كبر و غرور است كه به انسان اجازه نمىدهد به آسانى در برابر حق تسلیم شود و او را وادار مىكند كه براى حفظ برترىجویىِ خود حق را از طریق جدال و مراء انكار نماید. لذا در حدیثى از امام صادق(ع) از پدران بزرگوارش(ع) نقل شده است كه فرمود: «إِنَّ مِنَ التَّوَاضُعِ أَنْ یَرْضَى الرَّجُلُ بِالْمَجْلِسِ دُونَ الْمَجْلِسِ وَ أَنْ یُسَلِّمَ عَلَى مَنْ یَلْقَى وَ أَنْ یَتْرُكَ الْمِرَاءَ وَ إِنْ كَانَ مُحِقّاً وَ لَا یُحِبَّ أَنْ یُحْمَدَ عَلَى التَّقْوَى»(238) در این حدیث؛ امام چهار چیز را نشانهی تواضع دانستهاند: نشستن در هر جاى مجلس كه میسّر باشد و سلامكردن بر هركسى كه ملاقات مىكند و ترك مراء هرچند حق با او باشد و عدم خشنودى از ستایش ستایشگران در برابر تقوا.
یكى دیگر از انگیزه هاى جدال و مراء آن است که انسان بخواهد فضیلت خویش را به بقیه نشان دهد یا بخواهد در برابر ارباب فضل جایى براى خود بگشاید، در این رابطه از امام حسین(ع) داریم كه فرمودند: «إِنَّ الشَّیْطَانَ لَیُوَسْوِسُ لِلرَّجُلِ وَ یُنَاجِیهِ وَ یَقُولُ نَاظِرِ النَّاسَ فِی الدِّینِ كَیْلَا یَظُنُّوا بِكَ الْعَجْزَ وَ الْجَهْل»(239) شیطان پیوسته انسان را وسوسه مىكند و در گوش او مىخواند و مىگوید با مردم در امر دین مناظره كن تا گمان نكنند تو عاجز و نادانى.