فرهنگ انسان دینى، فرهنگ گریز از رفاه است، نه فرهنگ گریز از سختى. در روایات آمده است «البلاء للولاء ثمّ للاوصیاء ثمّ للامثل فالأمثل»،(125) بلایاى دنیا متوجه اولیاء الهی است، اوّل متوجّه پیغمبران است كه بهترین خلق هستند، و بعد از ایشان به اوصیاى ایشان، و بعد از اوصیا از براى شیعیان و دوستان ایشان است، به تفاوت ضعف و قوّت ایمان كه هر كس تشبّهش به اولیاء الهی بیشتر است و ایمانش كاملتر، آزار و زحمتش در دنیا بیشتر است. و از این جهت اولیاء الهی نهتنها از بلا فرار نمىكنند بلكه برای رسیدن به شکیبائی لازم از آن استقبال هم میکنند.
مولوى در رابطه با برکاتی که سختیها به همراه میآورد و انسان تصور میکند آن سختیها او را نشانه گرفتهاند مىگوید:
آن جفا با تو نباشد اى پسر
بلكه با خوى بدِ اندر تو در
آن یكى مىزد یتیمى را به قهر
قند بُد آن لیك بنمودى چو زهر
دید مردى آنچنانش زار زار
آمد و بگرفت زودش در كنار
گفت چندان این یتیمك را زدى
چون نترسیدى ز قهر ایزدى
گفت او را كى زدم اى جان دوست
من بر آن دیوى زدم كو اندر اوست
من او را مىزنم تا شیطانى كه به درون او رفته است خارج شود.
بر نمد چوبى كه آن را مرد زد
بر نمد آن را نزد بر گرد زد
اگر بر نمد چوب مىزنند براى آن است كه گرد و خاكهایش خارج شود. سختىها
نیز اینگونهاند.
مادر ار گوید تو را مرگ تو باد
مرگ آن خُو خواهد و مرگ فساد
وقتى مادر انسان به او مىگوید خدا مرگت دهد، هیچ وقت نمىخواهد بچّهاش بمیرد بلكه مىخواهد صفت بدش بمیرد. حتى مىتوان گفت بهترین دعاى مادر به بچّهاش همین جمله است.
كسانى كه از سختىها مىگریزند آبروى مردانگی را مىبرند. متأسفانه انتظار بعضىها از این انقلاب اسلامىِ نورانى و ربّانى و كبریایى، كه میتواند زمینهی صعود انسان به عالم قدس را فراهم كند، آن است كه به آنها رفاه بدهد. در حالیکه اگر هدف این انقلاب رفاهدادن به ما شد فاتحه آن خوانده شده است. اگر خداوند از طریق اسلام به پیامبرش رفاه داد به ما هم از طریق این انقلاب رفاه میدهد. حضرت امام خمینی«رض» در آخرین پیام رسمی خود در این رابطه فرمودند: «مسئولان ما باید بدانند كه انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران نقطهی شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمدارى حضرت حجت- ارواحنا فداه- است كه خداوند بر همهی مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد. مسائل اقتصادى و مادى اگر لحظهاى مسئولین را از وظیفهاى كه بر عهده دارند منصرف كند، خطرى بزرگ و خیانتى سهمگین را به دنبال دارد. باید دولت جمهورى اسلامى تمامى سعى و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنماید، ولى این بدان معنا نیست كه آنها را از اهداف عظیم انقلاب كه ایجاد حكومت جهانى اسلام است منصرف كند.»(126)بدین لحاظ میتوان گفت فرهنگ سختىپذیرى، نشانهی حیات جامعه است.
غرب ابتدا با غفلت از تعالی قدسی و حیات ابدی، به حقیقت پشت کرد سپس به دنبال رفاه آنچنانی رفت. رفاه امروز غرب به قیمت لگدمالكردن ابعاد متعالی جامعه بهدست آمده است. از خود نمیپرسید این سالنهای اشرافی که در سبک زندگی غربی با آن روبهروئید با چه نوع روحیهای ایجاد شده و چه نوع انسانی را پرورش میدهند؟ با توجه به این امر باز ملاحظه کنید چرا به فرزندشان مىفرمایند: «عَوِّدْ نَفْسَكَ التَّصَبُّرَ عَلَى الْمَكْرُوه نِعْمَ الْخُلُقُ التَّصَبُّرُ فِى الْحَقّ» خود را به سختىها عادت بده که بهترین اخلاق تلاش برای ایجاد شکیبائی در مسیر حق است. در این توصیه دو نكته نهفته است: یكى این كه «روحیهی انسان روحیهی سختىپذیرى باشد» و دیگر آن كه «من فداى آن روحیهاى كه در راه حق از سختى نهراسد.»
عكس آن هم صادق است. ملتى كه رفاهپرست باشد حتى اگر انقلاب هم بكند به محض آن كه گرفتار سختى شود دست از آرمانهایش برمىدارد، چون:
ناز پرورده تنعم نبرد راه به دوست
عاشقى شیوهی رندان بلاكش باشد
علامّه طباطبایى«رحمةاللهعلیه» مىگویند:
كشیدند در كوى آزادگان
میان دل و كام دیوارها
مىگویند اگر مىخواهى دلت را حفظ كنى باید نخواهی از دنیا كام به دست آوری و در رفاه فرو روى. آزادگان دیوارى بین دل خود و خوشگذرانیها کشیدهاند تا بتوانند دل را به سوی اهداف متعالیاش سوق دهند. رسول خدا(ص) میفرمایند: «ان اللّه إذا أحب عبدا ابتلاه، و إذا ابتلاه صبره »(.127 )خداوند چون بندهاى را دوست دارد مبتلا و گرفتارش میكند، و هرگاه گرفتارش كرد شكیبائىاش دهد.
حضرت مولیالموحدین(ع) رابطهی بین بلایی که از طرف خدا به بنده میرسد و شکیبائی که خدا به انسان میدهد را برای ما روشن میفرمایند تا گوهر شکیبائی را در درون سختیهایی جستجو کنیم که در مسیر حق به ما میرسد. و به این جهت امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: «إِنَّ الصَّبْرَ وَ حُسْنَ الْخُلُقِ وَ الْبِرَّ وَ الْحِلْمَ مِنْ أَخْلَاقِ الْأَنْبِیَاء»(128) صبر و خوشخوئى و نیكى و بردبارى از اخلاق پیامبران است. چون تا انسان روحیهای الهی در خود ایجاد نکند نمیتواند به چنین فضیلتهایی که از جملهی آنها صبر است دست یابد. و حضرت امام كاظم(ع) به یكى از اصحاب خود میفرمایند: «إِنْ تَصْبِرْ تُغْتَبَطْ وَ إِنْ لَا تَصْبِرْ یُنْفِذِ اللَّهُ مَقَادِیرَهُ رَاضِیاً كُنْتَ أَمْ كَارِها» اگر شكیبا باشى بر تو غبطه میخورند، و اگر صبر نكنى خدا مقدّرات خود را جارى خواهد كرد، خواه تو خشنود باشى یا ناخشنود. از این جهت میتوان گفت صبر گوهری است که روح دینداری را در انسان نهادینه میکند و انسان را به عالیترین نوع دینداری نزدیک مینماید. آری به گفتهی حضرت صادق(ع): «كَمَالُ الْمُؤْمِنِ فِی ثَلَاثِ خِصَالٍ؛ تَفَقُّهٍ فِی دِینِهِ وَ الصَّبْرِ عَلَى النَّائِبَةِ وَ التَّقْدِیرِ فِی الْمَعِیشَة»(129) كمال مؤمن در سه خصلت مىباشد: تفقه در مسائل دینى، صبر در برابر مشكلات و داشتن عقل معاش و حساب کتابداشتن در دخل و خرج زندگی.