تربیت
Tarbiat.Org

فرزندم این چنین باید بود[جلد اول](شرح نامه ۳۱ نهج البلاغه)
اصغر طاهرزاده

جلسه شانزدهم ـ بالاترین بصیرت

بسم‌الله‌الرحمن‌‌الرحیم
وَ اَنَّ الدُّنْیا لَمْ تَكُنْ لِتَسْتَقِرَّ اِلاّ عَلى ما جَعَلَهَا اللّه‏ُ عَلَیْهِ مِنَ النَّعْماءِ وَ الاِْبْتِلاءِ وَ الْجَزاءِ فِى الْمَعادِ اَوْ ماشاءَ مِمّا لاْنَعْلَمُ، فَاِنْ اَشْكَلَ عَلَیْكَ شَىْ‏ءٌ مِنْ ذلِكَ فَاحْمِلْهُ عَلى جَهَالَتِكَ بِهِ فَاِنَّكَ اَوَّلُ ماخُلِقْتَ خُلِقْتَ جاهِلاً ثُمَّ عَلِمْتَ وَ مااَكْثَرَ ماتَجْهَلُ مِنَ الاَْمْرِ وَ یَتَحَیَّرُ فیهِ رَأْیُكَ وَ یَضِلُّ فیهِ بَصَرُكَ ثُمَّ تُبْصِرُهُ بَعْدَ ذلِكَ. فَاعْتَصِمْ بِالَّذى خَلَقَكَ وَ رَزَقَكَ وَ سَوّاكَ وَلْیَكُنْ لَهُ تَعَبُّدُكَ وَ اِلَیْهِ رَغْبَتُكَ وَ مِنْهُ شَفَقَتُكَ.
وَ اعْلَمْ یا بُنَىَّ اَنَّ اَحَدا لَمْ یُنْبِى‏ءْ عَنِ اللّه‏ِ كَما اَنْبَأَ عَنْهُ الرَّسُولُ صَلَّى اللّه‏ُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَارْضَ بِهِ رائِدا وَ اِلَى النَّجاةِ قائِدا فَاِنّى لَمْ آلُكَ نَصیحَةً وَ اِنَّكَ لَنْ تَبْلُغَ فِى النَّظَرِ لِنَفْسِكَ - وَ اِنِ اجْتَهَدْتَ - مَبْلَغَ نَظَرى لَكَ.
این جهان پاى نگرفت جز به نعمت‏ها و محرومیت‏ها و پاداش روز جزا، و مشیّت‏هاى خدا كه ما از آن آگاه نیستیم. پس اگر از رویدادهاى این جهان، دانستن نكته‏اى بر تو دشوار نماید آن را به حساب نادانى خویش بگذارد زیرا تو در ابتدا جاهل آفریده شده‌ای و سپس به بسیارى از آنچه نمى‏دانستى آگاه شدى. بسا چیزهایی كه نمى‏دانستى و در حكم آن سرگردان بودى، امّا سرانجام به آن آگاه شدى. پس چنگ در بندگى كسى زن كه تو را آفریده و روزیت بخشیده و اندامت را موزون ساخته است. تنها بنده‌ی او مى‏باش و روى به سوى او آر و تنها از او بیم دار.
فرزندم! بدان كه هیچ كس چون رسول‏اللّه‏(ص) از خدا آگاهى نداده است. به رهبرى او دلخوش دار و به رستگاری خویش توسط او مطمئن باش. من در نصیحت تو كوتاهى نكردم و تو به اندازه‏اى كه من به تو توجّه دارم، هر چند هم که بکوشی، نمى‏توانى به خودت توجّه داشته باشى.
با نظر به امامُ السّالكین، قهرمان كربلا در این روزها، همین قدر عرض كنم؛ سلوك و سیر و دین‏دارى منهاى نظر به فنائى که آن حضرت نمایان کردند نتیجه‏اى را كه باید و شاید نمى‏دهد. همان طور كه نبوّت لطف خداست به عبد تا انسان راه و رسم بندگی را بداند، شهادت نیز لطف خداست به مؤمنین تا بندگی را به عالى‏ترین شکل ظهور دهند و یقیناً تا انسان مؤمن عشق به شهادت نداشته باشد در وادى بندگى قدم نگذاشته است. دغدغه‌ی دنیاپرستى انسان را گرفتار انانیّت و خود خواهی می‌کند و رهایى از خودخواهی با نظر به شهادت در راه خدا میسّر است. امام حسین(ع) به ما یاد داده‌اند چطور از دغدغه‏هاى دنیاپرستى به صعود خداپرستى برسیم و این سیر را سیر به سوى بهشت لقاء گویند که سیر حسینى است و محال است كسى به‌واقع به حضرت اباعبداللّه(ع)‏ نظر كند و از گرفتارى‌هایِ خودپرستی و دنیاپرستى به قله‌ی خداپرستی صعود نکند.