ملاحظه مىفرمائید كه با غفلت از تحلیل درستِ مرگ فقط مشكل فكرى و نظرى بهوجود نمیآید، بلكه مشكل عملى پیش خواهد آمد و نوع زندگى در همهى ابعادش تغییر مىكند و نفس امّاره به جاى عقل و قلب، میدان دارِ زندگى و انتخاب هاى انسانها مىشود و گرایشهاى پست و حقیر به جاى گرایشهاى اصیل انسانى مىنشیند و انتخابهاى وَهمى براى انسان به صورتى اصیل جلوه مىكند.
وقتى انسان هنوز زندگى دنیایى و مرگ را در مقابل هم قرار داده است، رقابت میان فطرت و نفس امّاره در زندگى به میان مىآید و در این حال همواره انسان در چنگال نفس امّاره گرفتار خواهد شد و نمىتواند انتخابهاى بزرگِ انسانى كه مطابق وسعت ابدیت است داشته باشد. زیرا دروازهى مرگ، دهانِ باز خود را نشانش مىدهد و او را به عقب مىراند تا به حقیقتى ماوراء محدودهى زمین و زمان نیندیشد. در این حال هنر خوب زندگىكردن را از دست خواهد داد، چون هنر خوبمردن را از دست داده است، زیرا جایگاه مرگ در نگاه او درست تحلیل نشده و از زندگى در بیكرانهى وجود غفلت كرده است.
وقتى انسان توانست ماوراء زمان و زمین و با توجه به روح بیكرانهى خود زندگى كند، عملاً به مرحلهاى مىرسد كه مرگ و زندگى برایش مساوى خواهد بود، در آن حالت است كه نفس امّاره قدرت تسخیر انسان را ندارد و انسان به حیات قانع كنندهاى دست مىیابد كه دیگر دلش گرفتار رنجِ مرگ نیست و به خوبى متوجه خواهد شد كه مرگ و زندگى از پایه و بُن یكى هستند و این انسان است كه در ذات خود یك حقیقت ماندنى است و در حال گذشتن از منازل متفاوت در این ماندن است. چنین انسانى در دنیا با نشاطِ كامل و در فضاى حكیمانهاى زندگى مىكند که خدای حکیم مدیریت میکند، او همواره آماده است بدون هیچ بیمى از مرگ، با آرامش درونى، زندگى دنیایى را رها كند. چنین كسى بر مرگ و زندگى فرمان مىراند و در نتیجه هم خوب زندگى مىكند و هم خوب مىمیرد. معجزهى بزرگ انبیاء پرورش انسانهایى بود كه بتوانند زندگى خود را هم اكنون در افقى بالاتر از زندگى زمینى صعود دهند و با زندگى در آن افق، كه زندگى با حقایق است، دیگر روزمرّگىها را زندگى به حساب نیاورند، چنین انسانهایى تا ابدیتِ خود اوج گرفتهاند و هم اكنون در بهشتهایى زندگى مىكنند كه «عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاء وَالْأَرْضِ»؛(263) بهشتهایی وسیع كه همهى زمین و آسمان در آن جاى مىگیرد. این جاست كه باید تأكید كرد، چشمبستن از مرگ، مرگ را از بین نمىبرد، بلكه سبب بدمردن خواهد شد، همچنان كه سبب بد زندگىكردن مىشود.