حضرت با توجه به آثار سوء گسست تاریخی به فرزندشان مىفرمایند گذشتگانِ تو نیز مثل تو به زندگى نظر داشتند و فكر مىكردند و لذا تفكر بر زندگى گذشتگان و تأمل بر گذشتهی تاریخى که در آن بهسر میبرید موجب میشود تا بفهمید آنها آنچه را كه شناختند و نیكو یافتند برگرفتند و آنچه را که بر عهدهشان نبود رها كردند و راه را برای آن که ما بهتر زندگیِ خود را ادامه دهیم هموار کردند. مگر زندگى صحیح جز این است که انسان زندگی را از آنجایی شروع کند که گذشتگان به انتها رساندند؟ مردمِ غیرِمتدین و غیرمتفكر، در تمام طول تاریخ، خود را زیر لگدِ كارهاى من درآورى - كه نه تنها بر عهدهشان نیست بلكه هیچ نفعى هم برایشان ندارد - له كردهاند. وقتى ملتى عقل دینى نداشت به اسم دین، پدر خود را درمىآورد. خداوند به بنىاسرائیل فرمود یك گاو بكشید و به آن جوانی که به قتل رسیده بزنید تا زنده شود و قاتل خود را معرفی کند و از اختلافات راحت شوید. ولی آنها گفتند مگر مىشود؟ حتما گاو خاصى است كه چنین کاری از آن میآید و همچنان کار را برای خود سخت و سختتر کردند تا آنجایی که قرآن میفرماید: «وَمَا كَادُواْ یَفْعَلُونَ»(229 )نزدیک بود انجام ندهند. همین بینش بنیاسرائیلى به سراغ ما آمده است و به دست خودمان کارهایمان را سخت میکنیم، جشن تكلیف برای دخترمان میگیریم ولی تصور میکنیم به طور ساده نمىتوان این کار را انجام داد، همانطور که فراموش كردهایم مسئلهی مهمی مثل مَحرمشدن زن و مرد در اسلام به خواندن یك صیغهی ساده است. قرآن در وصف رسول خدا(ص) میفرماید: یکی از خصوصیات آن حضرت آن است که «وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِی كَانَتْ عَلَیْهِمْ» سختیها و زنجیرهایی را که بر خود نهادهاند حضرت از آنها برمیدارد و آنها را راحت میکند.
هركس مىتواند با توجّه به چیزهایى كه بدون دلیلِ شرعی و عقلی بر عهدهی خودش مىگذارد میزان انحرافش را دریابد؛ هرگاه چیزهایى را بر عهده گرفت كه دین خدا و عقل زلال بر عهدهی او نگذاشته بود، هرگاه به چیزهایى تمایل داشت كه تكلیف او نبود، هرگاه رودربایستىها، رقابتها و هوسهایى را بر خود هموار كرد كه بر عهده او نبود، بداند به همان اندازه از جادهی حق منحرف شده است. در این باره زیاد فكر كنید که چگونه از طریق نظر به زندگی گذشتگانِ پاک و اطرافیان صالح میتوانیم جامعهی خود را از مشکلات برهانیم.