تربیت
Tarbiat.Org

فرزندم این چنین باید بود[جلد اول](شرح نامه ۳۱ نهج البلاغه)
اصغر طاهرزاده

اسرار ناپیدای امواج حیات

باز به تذکر حضرت توجّه كنید كه مى‏فرمایند: «وَ اَعْلَمْ اَنَّ مالِكَ الْمَوْتِ هُوَ مالِكُ الْحَیاةِ» همان كه مالك موت است، هم او مالك حیات است. در این جمله نظر به وسعت آفرینش خداوند می‌اندازید و ناشناخته‌های خود را نیز در نظر می‌آورید که خداوند همه چیز را در اسرار ناپیدای امواج حیات جای داده است، حتی مرگ ما را. همه جا بساط خدایی اوست که پهن است، اعلا و اَدنا را به‌هم می‌بندد و عمق وجود انسان‌ها را متوجه خود می‌کند تا عشق به پروردگار را به انسان‌ها هدیه کند. وقتی بعضی از افکار به منزله‌ی عبادت‌اند، افکار توحیدی، عالی‌ترین عبادتِ یک انسان به حساب می‌آید و بر این اساس امام هفتم(ع) در دعای سریع الاجابه در محضر حق عرضه می‌دارند. «اللَّهُمَّ انِّی اطَعْتُكَ فِی‏ أَحَبِ‏ الأَشْیاءِ الَیْكَ وَ هُوَ التَّوْحِید»(257) خدایا! من در محبوب‌ترین امور که آن اعتقاد به توحید است، تو را اطاعت می‌کنم. آیا این عقیده همان قلعه‌ی محکمی نیست که مانع ورود انواع توهمات بی‌حاصل در ذهن و فکر انسان می‌شود و ما را از بازی‌خوردن نسبت به آرزوهای باطل رها می‌کند؟ آنان که حضور خداوند را در همه‌ی لایه‌های زندگی احساس نمی‌کنند چگونه می‌توانند به آرامشی برسند که در زیر سایه‌ی آن آرامش، عشق به خدا و به خلق خدا را تجربه کنند؟ دیدن زیبایی قهقهه‌ی کودکان و نور آفتاب و وزش نسیم و اشعه‌ی ستارگان، همه هدیه به آن کسی است که خداوند را در میان این مظاهر بنگرد زیرا هر آنچه خدا آفریده است برای آن است که خود را به ما نشان دهد و انسان‌ها او را بشناسند.
دوست داشتن عالی‌ترین چیزی است که با نور توحید به بشریت عرضه می‌شود. خداوند منتهای عظمت عالم است و عشق به این معنا که عرض کردم، منتهای عظمت آدمی است تا آدمی با دوست‌داشتنِ خدا پرواز کند. چه چیز ناگواری است که آدمی آدرس جان خود را ندارد، در حالی‌که توحید آدرس رجوع به حقیقتِ جان هر کسی است که می‌خواهد با تنفس آسمانی به بهشت لقاء الهی رجوع کند.(258)