در اینجا این نكته را یادآورى مىكنم كه عزیزان متوجه باشند انسان با قلبش به قیامت مىرود نه با علوم حصولی که آموخته است و نه با فنّ و حرفهای که بهدست آورده. ملاحظه کردهاید وقتی ترس شدیدی دارید اطلاعاتتان را از یاد مىبرید، حتى بعضىها در این حالت اسم خودشان را هم فراموش مىكنند. این مربوط به ترسهای مربوط به این دنیا است چه رسد به قیامت كه فزع و هول آن بسیار جدّی است. در قیامت فقط عقاید انسان که در قلب او به صورت ملکه در آمده است، با او مىماند و درسها و اطلاعات که مفاهیمی ذهنی هستند از یاد او مىرود. از این جهت زنده بودن قلب و آباد بودنش اهمیت بسیارى دارد چون با همین قلبی که با عبادات شرعی، یاد خدا در آن نهادینه شده است وارد عالم قیامت میشود.
اساسىترین چیزى كه باعث سركشى و چموشى قلب مىشود، تعلق آن به دنیا است، اگر انسان بتواند آیات الهی را به درستى بنگرد از طریق مظاهر الهی به اسماء الهی و انوار معنویِ عالم منتقل میشود و به راحتى مىتواند با سركشى و چموشى قلب مبارزه كند و او را در مسیر صحیح قرار دهد. یکی از واقعیاتی که قلب را از سرگردانی نجات میدهد، یاد مرگ است و این که انسان یک لحظه از این واقعیترین بُعد از زندگیاش غافل نباشد. مرگ یكى از پدیدههاى بسیار زیباى عالم است كه انسان مىتواند آن را در همین زندگىِ دنیایىاش ببیند و با آن زندگی کند، به شرط اینكه آن را درست بشناسد و برای رسیدن به لقاء الهی از طریق مرگ، بگوید:
مرگ را دانم ولى تا كوى دوست
ره اگر نزدیكتر دارى بگوى
مرگ نزدیكترین راه برای رسیدن به لقاء الهی است همین حالا هم اگر خود را از پیش ساختههاى ذهنیمان رها كنیم میتوانیم آن را ببینیم، قیامت همین جا هست، کافی است بتوانیم به آن نظر کنیم، با برداشتن یك قدم از دنیا به سوی عالم غیب، به قیامت مىرسیم. حضرت رضا(ع) میفرمایند: «رسولالله(ص) وقتی به معراج رفتند داخل بهشت شدند و آتش را دیدند. راوی میگوید: عدهای از مسلمانان میگویند بهشت و جهنم مقدر شدهاند ولی خلق نشدهاند. حضرت فرمودند: آنها از ما نیستند و ما هم از آنها نیستیم.»(39) اگر بتوانیم مرگ را درست ببینیم دیگر از آن نمىترسیم و قلبمان هم دیگر چموشى و سركشى نمىكند. قرآن میفرماید: «قَدْ خَسِرَ الَّذینَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ حَتَّى إِذا جاءَتْهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً قالُوا یا حَسْرَتَنا عَلى ما فَرَّطْنا فیها وَ هُمْ یَحْمِلُونَ أَوْزارَهُمْ عَلى ظُهُورِهِمْ أَلا ساءَ ما یَزِرُون»(40) كسانى كه لقاى الهى را دروغ انگاشتند قطعاً زیان دیدند. تا آنگاه كه قیامت بناگاه بر آنان دررسد، مىگویند: «اى دریغ بر ما، بر آنچه در باره آن كوتاهى كردیم.» و آنان بار سنگین گناهانشان را به دوش مىكشند. چه بد است بارى كه مىكشند.
آری كسى كه از مرگ مىترسد همواره در دنیا نگران و ناامن است. حضرت علی(ع) با بصیرتى كه دارند به ما هشدار مىدهند تا به چنین فلاكتى دچار نشویم که همواره نگران مرگ خود باشیم. مىفرمایند: فرزندم! مرگ را درست بنگر «کَفَی بِالْموتِ واعِظا» که بهترین واعظ برای قلب انسان مرگ است! وقتى كه ما مرگ را درست دیدیم با شنیدن اینكه دنیا به ما روی خوش نشانداده شادىِ بىاندازه نمىكنیم همچنان که اگر دنیا به ما پشت کند گرفتار غمهای جانکاه نمیشویم. چون دنیا برایمان چندان مهم نخواهد بود تا در هر دو صورت از حال طبیعى خودمان خارج مىشویم. اگر دنیا به ما روی خوش نشان داد به آن پشت نمیکنیم و اگر به ما پشت کرد ناراحت نمىشویم. چون در هر دو حالت فوق دنیا زندگى مىكنیم. خیلى زیباست كه انسان به جایى برسد كه دنیا زیر پاى او باشد و قیامت را در مقابل خود بنگرد و مانند رسول خدا(ص) بگوید: «الانَ قیامَتی قائم»(41) قیامت من همین حالا برپاست. یعنى قلب و جان پیامبر تماماً قیامتى و قیامت است.
به ما توصیه شده وقتى مىخواهید بخوابید تصورتان این باشد كه با این خواب مىمیرید و اگر فردا صبح بیدار شدید، خدا را شكر كنید که فرصتی برای ادامهی بندگی و آبادانی قیامت به شما داده شده. فردا شب دوباره با همین تصور بخوابید تا وجود مرگ و قیامت را دائماً در نزد خود احساس کنید و با آن آشنا شوید، من نمىدانم اگر بمیریم چه مىشود اما مىدانم اگر مرگ را درست بشناسیم راحت زندگى مىكنیم و زندگی خود را محدود به امور دنیا نمیدانیم. مولوى در همین رابطه مىگوید:
بمیرید، بمیرید، وزین مرگ مترسید
كزین خاك برآیید سماوات بگیرید
بمیرید، بمیرید، وزین نفس بِبُرّید
كه این نفس چو بند است و شما همچو اسیرید
یكى تیشه بگیرید پى حفره زندان
چو زندان بشكستید همه شاه و امیرید
دنیا زندان است و باید بُنِ آن را با تیشه خراب کرد، نه اینكه آن را ساخت و آبادان كرد، زندان را باید خراب كرد نه آباد. گفت:
این جهان زندان و ما زندانیان
حفره كن زندان و خود را وارهان!
انقلاب اسلامى آمده است تا در مقابل فرهنگ غربى که مرگ را فراموش کرده متذکر مرگ و قیامت باشد و به انسان کمک کند تا دنیا را زیر پا بگذارد، با غفلت از جایگاه اصلی انقلاب اسلامی عدهاى ایراد مىگیرند که چرا انقلاب اسلامی دنیا را محكم نچسبیده است و چرا ما مثل اروپاییها زندگى نمىكنیم؟ در حالیکه این انقلاب آمده است تا ما را از تختهبندشدن در دنیا نجات دهد، همان طور که اسلام آمده است تا خرابى دنیا را به ما نشان بدهد. یکی از نامهای دنیا در اشعار عارفان «خراب آباد» است و حافظ در همین رابطه میگوید:
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
آدم آورد در این ملک خراب آبادم
زندگى دینى با پیشرفتهای منطقی سازگار است ولی با پیشرفتهای کاذبی که ما را از قیامت غافل کند ناسازگار است. حضرت على(ع) در عین آنکه یک شخصیت اجتماعی هستند و به امور جامعه و مردم همت دارند این طور در مورد دنیا میگویند. حضرت پس از جنگ صفین این نامه را به فرزندشان نوشتهاند، یعنى یك شیر غرّندهی میدانهای مبارزه این سخنان را گفته است و نمىتوان از این سخنان نتیجهی گوشهنشینى گرفت. یكى از اصول مهم زندگیِ دینى، مرگاندیشی است و اتفاقاً زیباترین ابعاد زندگى در روحیهی مرگاندیشی به انسان هدیه میشود و انسان در آن حال خود را در وسعتی بیشتر از محدوهی دنیا مییابد.
در ادامه به فرزندشان میفرمایند: «وَقَرِّرْهُ بِالْفَناءِ» از قلب خودت اقرار بگیر كه نابود مىشوى. فناشدن در دنیا را باید به قلب فهماند تا بتوانیم درست زندگی کنیم زیرا زندگىكردن در این دنیا به این معنا است كه انسان این حیات را به آن حیات ابدی وصل كند. آری وقتى دنیایمان را به قیامت وصل كردیم، درس هم که مىخوانیم، ساختمان هم که مىسازیم، فعالیت دنیایى هم که مىكنیم، ابدیت ما را از اصالت نمیاندازد. عدهاى با مشغولشدن به این امور فناشدنشان در دنیا را نادیده مىگیرند و قیامت را از صفحهی ذهنشان پنهان مىكنند و بدون توجه به مرگ، به فعالیت دنیایى مىپردازند. دنیاى این افراد به چموشى و زشتى مىگذرد و هنگامى هم كه وقت فنایشان رسید قبل از آن که بمیرند، دق مىكنند.
بنده وقتی اوج شخصیت جوانانى را مىبینم كه مرگ برایشان حل شده است و هیچ فاصلهاى بین خودشان و مرگ نمىبینند، متوجه میشوم چقدر امیرالمؤمنین(ع) این موضوع را حساب شده با امام حسن(ع) در میان گذاردهاند. ملاحظه میکنید که این جوانان در عین آن که به مرگشان اقرار دارند چگونه مانند آتشفشان فعّالند و براى دنیایشان برنامه مىریزند و درس مىخوانند و کار و تلاش میکنند. اینها شعور خیلى خوبى كسب كردهاند و زندگى زیبایى برای خود شکل دادهاند و مقصد حضرت مولی الموحدین(ع) ساختن چنین جامعهای است.
«اللّهُمَّ اَخْرِجْ حُبَّ الدُّنیا مِنْ قُلوبِنا.»
پروردگارا قلبمان را با یاد خودت زنده بگردان و توفیق ذكر و عبادت و موعظه را بر ما ارزانى بدار.
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»