تربیت
Tarbiat.Org

فرزندم این چنین باید بود[جلد اول](شرح نامه ۳۱ نهج البلاغه)
اصغر طاهرزاده

نیاکان ما و گذشتگان

آن‌ها چون آینه‌ای در مقابل ما هستند و راه رفته را به ما نشان دادند و معلوم نمودند انسان‌ها در چه مسیری اگر گام بزنند به مقصد می‌رسند، روشناییِ جمعی از انسان‌ها تاریخ آینده‌ی ما را نیز روشن می‌کند و راه‌های باریک آینده را می‌نمایند تا در مسیر جستجوی حقیقت در راه نمانیم و رنگ ابدیت در منظر ما بی‌رنگ نگردد، آن‌هایی که چون ستاره درخشیدند و رفتند از تاریخ بشریت بیرون نیستند، آن‌ها نقطه‌های شروع زندگیِ ما می‌باشند تا در این ظلمات وحشت زا گرفتار یأس نگردیم، نگاه به زندگی انسان‌هایی که به خوبی زندگی را طی کردند، نگاه به چراغ‌های امیدی است که امکان رفتن را به بشریت می‌نمایانند. باید راه آینده‌ی خود را در مسیر بزرگانی جستجو کرد که را ه خود را درست طی کردند، جدایی از آن‌ها سرگردانی است در بیابانِ مخوف زندگی که همواره انسان را گرفتار جهل و بینوائی می‌کند و از انسانی که می‌توانست در آغوش خدا زندگی کند جنایتکاری درنده‌خو می‌سازد، آیا اینان نباید خود را ملامت کنند که خود را از گذشتگان پاک طینتِ خود جدا کردند؟
آن آدم‌هایی که اژدها شدند باید تاریکی خود را در فروگذاردن چراغی پیدا کنند که باید از گذشتگانِ خود می‌ستاندند. بزرگ‌ترین خطر برای هر اجتماعی جدایی راه آینده از راه‌های روشن گذشته می‌باشد، زیرا انسانیت به منزله‌ی یک هویت واحد است و ماوراء ظواهر متفاوت همه یک چیز را پشت سر می‌گذارند و در مقابل خود یک چیز را می‌یابند، باید معلوم شود آنچه را باید پشت سر گذاشت چگونه از آن عبور کنیم و آنچه را در مقابل خود داریم چگونه به دست آوریم. خاصیت مسیر حق آن است که تا ابد زیبا و خالص است و از گذشته و آینده آزاد می‌باشد، آن کسی که حق را در گذشتگان یافت در آینده نیز با حق زندگی می‌کند و طول زمان، او را از حق جدا نمی‌کند، گذشته، گذشته نیست، اعمالی است که به‌دست انسان‌ها ظهور کرده و باید ادامه داد، حق را با ملایمت در عمل و عمل را در حق نفوذ دادن معنای توصیه‌ی حضرت به فرزندشان است.
رفتن چیزی نیست جز قدم در مسیر هدایت وگرنه انسان‌ها با هزاران تحرک متوقف خواهند بود. همیشه در طول زندگى به افرادى برمى‏خورید كه دغدغه‌ی هدایت داشته‏اند و در پى این بوده‏اند كه حق را بیابند و به آن عمل كنند. حضرت مى‏فرمایند این افراد را به عنوان ادامه‌ی تاریخ زندگی رها مكن. این‌ها با زندگیِ خود تو را در راهی که می‌خواهی وارد شوی تقویت مى‏كنند. اگر به ما فرموده‌اند در نماز شب براى چهل مؤمن دعا ‏كنید برای آن است که خداوند چهل نمونه‌ی راه به سوی خود را در مقابل ما بگشاید، وقتى شما به حضرت امام خمینی«رض» دعا مى‏كنید خداوند قلبتان را به آن مرد الهی نزدیك می‌کند و كوزه‌ی وجود شما به دریای وجود او وصل می‌شود و دریا می‌شوید، همان‌طور که اگر زغال سرد به زغال برافروخته نزدیك شود برافروخته مى‏شود. كسى هم كه مى‏خواهد خود را از سیاهی‌های خودخواهی نجات دهد باید با صدق دل به مردان ره‌رفته دعا كند تا خداوند او را به حقیقت وجود آن‌ها نزدیک نماید و با برافروختگی آن‌ها برافروخته شود. چون قلب انسان مثل لیوان و استكان نیست كه یك جا و یك مكان داشته باشد، انسان به هر جا نظر كند قلبش همان جاست و هركس به اندازه‏اى مى‏تواند به امثال امام خمینی«رض» نظر كند كه اسیر خودش نباشد و هرچه به این‌گونه انسان‌ها نظر كند به همان اندازه قلبش قوت مى‏گیرد. یعنى در این رابطه، تقواى آن‌ها را به انسان مى‏دهند.
امیرالمؤمنین(ع) به فرزندشان مى‏فرمایند به خانواده‏ات نگاه كن. از ابراهیم(ع) شروع كن و همین‌طور به جلو بیا!
نقل مى‏كنند همین كه عبدالمطلب وارد خیمه‌ی ابرهه شد، ابرهه ناخودآگاه از جایگاهش پایین آمد، یعنى نتوانست در مقابل هیبت ایمانى جناب عبدالمطلب بایستد. توصیه‌ی حضرت در نگاه به چنین افرادی،راه‌کار زندگی آینده‌ی ماست. این توصیه در مورد ما به آن مفهوم است كه علاوه بر بزرگان طایفه‌ی خود به بزرگان جامعه‏مان نیز نظر كنیم و همواره آنها را از منظر خود دور نداریم تا چشم از ستاره‌های درخشان تاریخ خود برنداشته باشیم. إن‌شاءاللّه‏.
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»