تربیت
Tarbiat.Org

فرزندم این چنین باید بود[جلد اول](شرح نامه ۳۱ نهج البلاغه)
اصغر طاهرزاده

بهترین توصیه در علم‌آموزی

همه‌ی‌این مجموعه روایات به این جهت عرض شد تا بدانیم چرا حضرت مولی‌الموحدین(ع) به فرزندشان می‌فرمایند: اگر به دنبال علم و دانش هستی قصد تو فهمیدن و آموختن باشد و نه برای طرح شبهات و برتری بر دیگری و دشمنی‌ورزیدن بر رقیبان، که تحت عنوان نهی از مراء در روایات ما مطرح شده است. یكى از بیمارى‏هایى كه در راه علم به جان انسان مى‏افتد همین روحیه‌ی مراء است. بعضى‏ها صرفاً وارد علم كلام و فلسفه مى‌شوند تا بتوانند اشكال كنند و رقیب را بشكنند و این حالت براى تحقیق بسیار خطرناك است. حتى ممکن است انسان مطلبى را براى فهمیدن بخواند ولى همین كه قلب او آماده‌ی پذیرش آن مطلب شد ناگهان شیطان خود را وارد انگیزه‌ی انسان می‌کند كه «خیلی خوب است یاد بگیر تا بتوانی بر رقیبان خود پیروز شوی» این هم یکی از آفاتی است که در راه علم‌یابی باید متوجه آن بود زیرا در جای خود به انسان ضربه مى‏زند و او را در این که نور آن علم به قلب او برسد متوقف می‌کند.
به همین جهت حضرت در ادامه می‌فرمایند: «وَ ابَدَأْ قَبْلَ نَظَرِكَ فى ذلِكَ بالاسْتِعانَةِ بِاِلهِكَ وَ الرَّغْبةِ اِلَیْهِ فى تَوْفیقِكَ وَ تَرْكِ كُلِّ شائِبَةٍ اَوْلَجَتْكَ فى شُبْهَةٍ اَوْ اَسْلَمَتْكَ اِلى ضَلالَةٍ» فرزندم! پیش از قدم‌گذاشتن در این راه، ابتدا از خدایت کمک بخواه و این‌که توفیق تو را در این راه، در رغبت به سوی خودش قرار دهد، و این‌که ترک کنی هر انگیزه‌ی آلوده و یا فرورفتن در شبهات و ضلالت را.
وقتی معلوم شد مى‏خواهید به عنوان یک شخصیت علمی زندگی خود را دنبال کنید، باید قبل از این‌كه تحقیق را آغاز كنید از خدا كمك بخواهید که در این راه توفیق لازم را مرحمت کند، چون خودتان تجربه کرده‌اید بسیارى مواقع به دنبال یک تحقیق علمی رفته‏ایم ولى چون مدد الهی در میان نبوده نه تنها نور ایمانمان در آن مسیر افزون نگشته بلکه گرفتار حجاب‌هایی شده‌ایم که از همه‌ی حجاب‌ها غلیظ‌تر بوده، همان حجاب‌هایی که در موردش فرموده‌اند: «الْعِلْمُ هُوَ الْحِجابُ‏ الاكْبَر»(256) علم همان حجاب اکبر است. در جلسه‌ی‏ تفسیر قرآن شركت كرده‏ایم امّا به جاى این‌كه با انگیزه‌ی الهى مطالب را دنبال کنیم که تذکری برای قلبمان باشد، با انگیزه‌ی كسب دانایى وارد شده‌ایم و همین انگیزه‌ی حجاب بین ما و نور قرآن گشته و روحیه‌ی فخرفروشی بر دیگران را به همراه آورده است. حضرت مى‏فرمایند قبل از این‌كه وارد تحقیق شوى از پروردگارت كمك بخواه، به او بگو: خدایا! در این راه كمكم كن تا آنچه تو مى‏خواهى بشوم. «وَ الرَّغْبَةِ اِلَیْهِ فى تَوْفیقِكَ» و در جهت به‌دست‌آوردن رستگاری و توفیق مخلصانه روی به سوی او بیاور، «وَ تَرْكِ كُلِّ شائِبَةٍ اَوْلَجَتْكَ فى شُبْهَةٍ اوْ اسْلَمَتْكَ اِلى ضَلالَةٍ» و هرگونه آلودگی که تو را در شبهه اندازد و یا به گمراهی بسپارد را ترک کن.
بعضاً ملاحظه می‌کنید که علمایی مثل علامه‌ی طباطبایی«رحمت‌الله‌علیه» به اندازه‌ی فلان آقا درس خوانده امّا مسائلى كه براى علامه‌ی طباطبایی«رحمت‌الله‌علیه» به صورتی روان و زلال و نورانى و صریح روشن شده براى آن آقا لاینحل مانده و با این كه اطلاعات زیادى دارد ولی هنوز اندیشه‌اش پر از شبهات است به طوری که این سخن‌اش با سخن دیگرش موافق نیست و هر دو سخن او با سومین سخنش هماهنگی ندارد. چیزهاى زیادى مى‏داند امّا اندیشه‌اش پاك و یك‌دست نیست چون آن استعانت و دستگیری الهی به کمک‌اش نیامده، به همین دلیل به شما پیشنهاد مى‏شود كتاب هر كسى را نخوانید. بگردید نوشته‌های افراد مطمئن و شناخته شده را بخوانید تا از طریق آن افراد نوری یگانه و هماهنگ به شما برسد. بعضى‏ها سخنان مهمی دارند ولى به جاى این كه جواب سؤالات ما را بدهند تحیّر و سرگردانى ما را افزون مى‏كنند. حضرت می‌خواهند ما گرفتار این نوع علم‌یابی‌ها نشویم لذا مى‏فرمایند طورى در علم‌یابی سیر نكن كه در شبهه و ضلالت بیفتى. از خدا بخواه یك اندیشه‌ی ناب و صریح و زلال به تو بدهد. بعد مى‏فرمایند: وقتی مطمئن شدی که قلب‌ات صفا و جلاء لازم را یافته و خاضعانه پذیرای حقیقت شده است و افکارت از پریشانی درآمده و همت‌ات در یافتن حقیقت، همت واحدی شده، نظر کن بر آنچه برایت روشن کردم. در آن حال است که وصیت‏هاى من به دردت مى‏خورد وگرنه، نه !
ممكن است فردى به جلسه‏اى برود که در آن مباحث قرآنی مطرح می‌شود تا ببیند سخنران چه مى‏گوید كه عده‏اى جوان به دور او جمع شده‏اند. معلوم است كه این فرد از اوّل تا آخر جلسه، چیزى به دست نمى‏آورد چون قلب او به دنبال مطلب دیگرى بوده است. بعضى‏ها مى‏گویند ما «تفسیر المیزان» را خوانده‏ایم، مطلب مهمى ندارد! آیا واقعا «المیزان» مطلب مهم ندارد یا آن‌ها به دنبال مطلب دیگری بودند که المیزان برای آن نوشته نشده است. معلوم است كه نمى‏توان آن مطالب را از المیزان استخراج كرد و بعد جلوى مردم خودنمایى نمود. «المیزان» آنقدر عجیب است كه گاه مطلبى بسیار مهم و قیمتى را به قدرى آسان و روان بیان مى‏كند كه خواننده گمان مى‏كند اصلاً علامه‌ی طباطبایی«رحمت‌الله‌علیه» چیزى نگفته‌اند. چون علامه نمى‏خواهند فخرفروشى كنند بلكه مى‏خواهند حرف حقی را که به نظرشان رسیده است بزنند.
در داستانى آمده كه مرغ و غاز حرفشان شد، غاز گفت: نمى‏دانم چرا با این كه تخم‏هاى من بزرگتر و از لحاظ مواد غذایى مقوى‏ترند، مردم بیشتر به سراغ تخم مرغ مى‏روند!؟ مرغ گفت: چون ما مرغ‌ها قبل از تخم‌كردن، مدتی «قُدقُد» مى‏كنیم تا دیگران به ما توجّه كنند. بعد هم كه تخم كردیم آن قدر قدقدمان را ادامه مى‏دهیم تا همه متوجه شوند تخم گذاشته‏ایم. امّا شما غازها یواشكى به گوشه‏اى مى‏روید و تخم خود را می‌گذارید و مى‏روید پى كارتان. از آن‌جا كه مردم ساده‏اند، فریب تبلیغات ما مرغ‌ها را مى‏خورند و این است كه تخم مرغ گران مى‏شود! حالا حكایت ما آدمیان هم همین است. بعضى‏ها وقتى مى‏خواهند سخن بگویند آن قدر مطلب‏شان را در بوق و كرنا مى‏كنند كه همه خیال مى‏كنند واقعاً مطلب مهمى است. در برابر این‌گونه افراد، عده‏اى هستند كه بدون سر و صدا، با بى‏تكلّفى نظراتشان را بیان مى‏كنند و با وجود این‌كه نظر این‌ها مهم‌تر و عمیق‏تر است امّا مردم قدر آن را نمى‏فهمند.
حضرت می‌فرمایند: «فَاِذا اَیْقَنْتَ اَنْ قَدْ صَفا قَلْبُكَ فَخَشَعَ وَ تَمَّ رَاْیُكَ فَاجْتَمَعَ، وَ كانَ هَمُّكَ فى ذلِكَ هَمّاً واحِدا فانْظُرْ فیما فَسَّرْتُ لَكَ». فرزندم! چون مطمئن شدى كه قلبت صفا یافته و روحیه‌ی خودنمائی در آن نیست و خاشع و خاضع است و همت تو بر این كار جمع است که نمی‌خواهی خودنمایی کنی، بنگر به آن چه از حقایق برایت آشکار کردم. از تأکید حضرت بر این نکته معلوم می‌شود اگر متوجه شدید جلسات دینى و تحقیق در معارف الهی بر روی قلب شما اثر نمى‏گذارند بفهمید كه یا گوینده، قلب صاف و همت كامل ندارد، یا شنونده، انگیزه‌ی درستى ندارد و یا هر دو. در یك تحقیق صحیح، سلامت محقق نقش به‌سزایى دارد. و محقق سالم كسى است كه اولاً: صفاى قلب و نیّت سالم داشته باشد و همین‌كه به حقى رسید در مقابل آن خشوع كند، ثانیا: هدفش واقعاً تحقیق باشد نه چیز دیگر.