(15) فَلَمَّا ذَهَبُواْ بِهِ وَأَجْمَعُواْ أَن یَجْعَلُوهُ فِی غَیَبَتِ الْجُبِّ وَ أَوْحَیْنَآ إِلَیْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُمْ بِأَمْرِهِمْ هَذا وَ هُمْ لَا یَشْعُرُونَ
ترجمه: پس چون او را با خود بردند وهمگی تصمیم گرفتند که او را در مخفیگاه چاه قرار دهند (تصمیم خود را عملی کردند) وما به او (در همان چاه) وحی کردیم که در آینده آنها را از این کارشان خبر خواهی داد در حالی که آنها (تو را) نشناسند.
پیامها:
1- بهترین وسیلهی آرامش برای یوسف در دل چاه، الهام خدا نسبت به آینده روشن و نجات است. (اوحینا الیه)
2- اتفاق نظر و اجتماع مخالفان، همه جا کارساز و نشانهی حقانیت نیست، بلکه قانون خداوند نشانهی حق است. (اجمعوا... اوحینا الیه )
3- امداد الهی، در لحظههای حساس به سراغ اولیای خدا میآید.(فی غیابت الجُبّ و اوحینا الیه )
4- یوسف در نوجوانی، شایستگی دریافت وحی الهی را دارا بود.(اوحینا الیه)
5- میان طرح و نقشه تا عمل، فاصله است. (طرح برادران؛ پرتاب در چاه بود، (القوه) ولی در عمل، قرار دادن در چاه شد. (یجعلوه))