(67) وَقَالَ یَبَنِیَّ لَا تَدْخُلُواْ مِن بَابٍ وَ حِدٍ وَادْخُلُواْ مِنْ أَبْوَ بٍ مُّتَفَرِّقَةٍ وَ مَآ أُغْنِی عَنکُم مِّنَ اللَّهِ مِن شَیْءٍ إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ عَلَیْهِ تَوَّکَلْتُ وَ عَلَیْهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ
ترجمه: و (یعقوب) گفت: ای پسران من (چون به مصر رسیدید همه) از یک دروازه (به شهر) وارد نشوید (تا توجه مردم به شما جلب نشود) بلکه از دروازههای مختلف وارد شوید و (بدانید من با این سفارش) نمیتوانم چیزی از (مقدرات) خدا را از شما دور کنم. فرمان جز برای خدا نیست، تنها بر او توکل میکنم و همه توکلکنندگان (نیز) باید بر او توکل نمایند.
پیامها:
1- عاطفه پدری حتی نسبت به فرزندان خطاکار از بین نمیرود.(یا بنّی)
2- چارهاندیشی وتدبیر برای حفظ سلامت فرزندان لازم است. (یابنیّ لاتدخلوا..)
3- از بهترین زمانهای موعظه، پندهایی است که در آستانه سفر گفته میشود. یعقوب در آستانه سفر گفت: (یا بنیّ لاتدخلوا من باب واحد)**در روایاتی نیز به موعظه در آستانهی سفر اشاره دارد.***
4- جلو حساسیتها و سوءظنها و چشمزخمها را بگیرید، ورود گروهی جوان به منطقهی بیگانه عامل سوءظن و سعایت است. (لاتدخلوا من باب واحد)
5- لطف و قدرت خداوند را منحصر در انتخاب یک راه نپندارید. دست او باز است و میتواند از هر طریقی شما را مدد رساند. (لاتدخلوا من باب واحد)**در روایات میخوانیم: تجار تمام ثروت خود را در یک راه سرمایهگزاری نکنند تا اگر راهی بسته شد راههای دیگر باز باشد.***
6- هم احتیاط و محاسبه لازم است (لاتدخلوا...) و هم توکل به خداوند ضروری است. (علیه توکلت )
7- مدیر خوب باید علاوه بر برنامهریزی حساب احتمالات را بکند، زیرا انسان در ادارهی امور خود مستقل نیست، یعنی با همه محاسبات و دقتها باز هم دست خدا باز است و تضمینی برای انجام صددرصد محاسبات ما نیست. (وما اُغنی عنکم من اللَّه من شیء)
8- به غیر خدا توکل نکنید. (علیه توکلت) چرا که او به تنهایی کفایت میکند (وکفی باللَّه وکیلا)**نساء، 81.*** و او بهترین وکیل است (نعم الوکیل)**آلعمران، 173.***
9- یعقوب هم خود توکل کرد و هم دیگران را با امر به توکل تشویق نمود. (توکلت... فلیتوکل...)
10- در برابر مقدّرات حتمی خدا، چارهای جز تسلیم نیست. (ما اغنیعنکم من اللَّه من شیء)
11- حاکم مطلق هستی خداست.(ان الحکم الاّ للَّه)