(62) وَقَالَ لِفِتْیَنِهِ اجْعَلُواْ بِضَعَتَهُمْ فِی رِحَالِهِمْ لَعَلَّهُمْ یَعْرِفُونَهَآ إِذَا انقَلَبُواْ إِلَی أَهْلِهِمْ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ
ترجمه: و (یوسف) به غلامان خود گفت: آنچه را به عنوان قیمت پرداختهاند در بارهایشان بگذارید، تا چون به خانوادهی خود بازگردند آن را باز شناسند، به امید آنکه (بار دیگر) برگردند.
نکتهها:
حضرت یوسف که در آیات قبل از او با تعابیری چون «صادق، محسن، مخلص» یاد شده است، یقیناً بیت المال را به پدر و برادران خود نمیبخشد و ممکن است که پول غلّه را از سهم و ملک شخصی خود داده باشد.
پول را برگرداند تا بیپولی مانع سفر دوّم آنها نشود. (لعلهم یرجعون) علاوه بر آنکه برگرداندن پول، نشانه صمیمیت و سوءقصد نداشتن از اصرار برآوردن برادر است و مخفیانه در بین کالا گذاردن نشانهی بیمنّت بودن وحفظ از دستبرد سارقین است.
یوسف که دیروز برده و خدمتکار بود امروز غلام و خدمتکار دارد. (لفتیانه) اما در هنگام ملاقات برادران، نه انتقام گرفت و نه گلایهای نمود و نه کینهای داشت. بلکه با برگرداندن سرمایه آنان، به آنها توجه داد که من شما را دوست میدارم.
پیامها:
1- مدیر و رهبر لایق باید طرحهایش ابتکاری باشد.(اجعلوا)
2- نه انتقام و نه کینه، بلکه هدیهدادن برای ارتباط بعدی. (اجعلوا بضاعتهم فی رحالهم لعلهم یرجعون)
3- برای بازیافتن انسانها باید از پول گذشت.(اجعلوا... لعلهم یرجعون)
4- پول گرفتن در زمان نیاز از پدر پیر و برادران، با کرامت نفس سازگار نیست. (اجعلوا بضاعتهم فی رحالهم)
5- صله رحم یعنی کمک نمودن نه معامله کردن.(اجعلوا بضاعتهم)
6- بدیها را با خوبی جبران کنید.(اجعلوا بضاعتهم)
7- در طرحها وبرنامهها یقین صددرصد به عملی شدن آن لازم نیست. (لعلهم یرجعون)