(8) إِذْ قَالُواْ لَیُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَی أَبِینَا مِنَّا وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِی ضَلَلٍ مُّبِینٍ
ترجمه: آنگاه که (برادران او) گفتند: همانا یوسف و برادرش (بنیامین) نزد پدرمان از ما که گروهی نیرومند هستیم محبوبترند. همانا پدرمان (در این علاقه به آن دو) در گمراهی روشنی است.
نکتهها:
حضرت یعقوب دوازده پسر داشت که دو نفر از آنان (یوسف و بنیامین) از یک مادر و بقیه از مادری دیگر بودند. علاقه پدر به یوسف، (به دلیل خردسال بودن یا بدلیل کمالاتی که داشت) موجب حسادت برادران شده بود. آنها علاوه بر حسادت با گفتن: «و نحن عصبة» معلوم میکنند که روحیهی غرور و تکبر را نیز داشتهاند و در اثر این غرور و حسد، پدر را نیز متهم به اشتباه و انحراف در مهر ورزی به فرزندان میکنند.
افرادی در جامعه هستند که به جای آنکه خود را بالا ببرند، افراد بالا را پایین میآورند. چون خود محبوب نیستند، محبوبها را میشکنند.
فرق است میان تبعیض و تفاوت. تبعیض؛ برتری دادن بدون دلیل است. ولی تفاوت؛ بر اساس لیاقتها و شرائط است. مثلاً نسخههای یک پزشک و نمرههای یک معلم، تفاوت دارد. ولی این تفاوت حکیمانه است نه ظالمانه، علاقهی حضرت یعقوب به یوسف، حکیمانه بود نه تبعیض و ظالمانه. ولی برادران یوسف، این علاقه را بیدلیل میپنداشتند.
پیامها:
1- اگر فرزندان احساس تبعیض کنند، آتش حسادت در میان آنان شعلهور میشود. (احبّ الی ابینا منّا)
2- تفاوت گذاشتن میان فرزندان، عشق و محبت آنان را نسبت به پدر کم میکند. (انّ ابانا لفی ضلال مبین )
3- زور و قدرت، محبت نمیآورد. (احبّ الی أبینا منّا و نحن عصبة)
4- حسادت، مرز نبوّت واُبوّت (پیامبری وپدری) را نیز میشکند وفرزندان نسبت انحراف وبیعدالتی، به پیامبری که پدرشان است، میدهند. (انّ ابانا لفی ضلال مبین)
5- عشق و علاقه به محبوب شدن، در نهاد هر انسانی وجود دارد. انسانها از کمتوجهی و بیمهری به خود، رنج میبرند.(احبّ الی ابینا)