(78) قَالُواْ یَأَیُّهَا الْعَزِیزُ إِنَّ لَهُ أَباً شَیْخاً کَبِیراً فَخُذْ أَحَدَنَا مَکَانَهُ إِنَّا نَرَیکَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ
ترجمه: (برادران) گفتند: ای عزیز، همانا برای او پدری است پیر و سالخورده، پس یکی از ما را به جای او بگیر (و او را رها کن) همانا ترا از نیکوکاران میبینیم.
نکتهها:
وقتی برادران یوسف دیدند نگاهداشتن بنیامین قطعی شد، با توجه به تعهدی که به پدر سپرده بودند و سابقهای که درباره یوسف نزد پدر داشتند، و احساس کردند برگشتن بدون بنیامین بسیار تلخ است، تقاضای خود را با روانشناسی خاصی مطرح نمودند وشروع به التماس کردند و با بیانهای عاطفی و محرک همچون، تو عزیز و قدرتمندی، تو از نیکوکارانی، او پدری پیر و سالخورده دارد، هر کدام از ما را خواستی به جای او بگیر، درصدد جلب بخشش او بر آمدند.
پیامها:
1- مقدرات الهی هر سنگدل و ستمگری را روزی به خاک مذلّت مینشاند. (آهنگ التماس در جمله؛ (یا ایها العزیز....)
2- یوسف حتی در زمان اقتدارش نیکوکار ودر رفتار ومنش او نمایان بود. (نریک من المحسنین)