(80) فَلَمَّا اسْتَیْئَسُواْ مِنْهُ خَلَصُواْ نَجِیّاً قَالَ کَبِیرُهُمْ أَلَمْ تَعْلَمُواْ أَنَّ أَبَاکُمْ قَدْ أَخَذَ عَلَیْکُمْ مَّوْثِقاً مِنَ اللَّهِ وَمِنْ قَبْلُ مَا فَرَّطتُمْ فِی یُوسُفَ فَلَنْ أَبْرَحَ الْأَرْضَ حَتَّی یَأْذَنَ لِی أَبِی أَوْ یَحْکُمَ اللَّهُ لِی وَ هُوَ خَیْرُ الْحَکِمِینَ
ترجمه: پس چون از یوسف مأیوس شدند (که یکی را به جای دیگری بازداشت کند) نجواکنان به کناری رفتند. (برادر) بزرگشان گفت: آیا نمیدانید که پدرتان برای برگرداندن او بر شما پیمان الهی گرفته و پیش از این نیز درباره یوسف کوتاهی کردهاید. پس من هرگز از این سرزمین نمیروم تا آنکه (یوسف عفو کند یا آنکه) پدرم به من اجازه دهد یا خدا در حق من حکمی کند و او بهترین داور و حاکم است.
نکتهها:
«خَلَصوا» یعنی گروه خود را از سایرین جدا کردند. «نجیّاً» یعنی به نجوی پرداختند. پس «خَلَصوا نجیّاً» یعنی شورای محرمانه تشکیل دادند که چه بکنند.
پیامها:
1- التماسها وخواهشها، شما را از اجرای احکام الهی واعمال قاطعیت باز ندارد. (استیئسوا منه)
2- روزگاری همین برادران قدرتمندانه مشورت میکردند که چگونه یوسف را از بین ببرند؛ (اقتلوا یوسف او اطرحوه ارضا.... لا تقتلوا ... القوه...) امروز کاسه التماس در دست گرفته ومشورت ونجوی میکنند که چگونه بنیامین را آزاد نمایند. (خلصوا نجیّاً)
3- در حوادث تلخ و ناگوار بزرگترها مسئولتر و شرمندهترند. (قال کبیرهم)
4- عهد وپیمانها لازم الاجرا است. (اخذ علیکم موثقاً)
5- پیمانهای سخت وقراردادهای محکم، راه سوءاستفاده را میبندد. (اخذ علیکم موثقا)
6- خیانت وجنایت تا آخر عمر وجدانهای سالم را آزار میدهد. ( و من قبل فرطتهم فی یوسف)
7- تحصّن کردن یکی از شیوههای قدیمی است. (فلن ابرح الارض)
8- غربت، بهتر از شرمندگی است. (فلن ابرح الارض)
9- به خداوند خوشبین باشیم. (هو خیر الحاکمین)