(83) یَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ یُنکِرُونَهَا وَأَکْثَرُهُمُ الْکَفِرُونَ
ترجمه: (آنها) نعمت خداوند را میشناسند، سپس آنرا انکار میکنند وبیشتر آنان کافر و ناسپاسند.
نکتهها:
قرآن دربارهی انکار عالمانه و لجاجت با حق، بارها سخن گفته است؛ گاهی میفرماید: با آنکه از درون، یقین دارند، انکار میکنند، (و جحدوا بها واستیقنتها انفسهم)**نمل، 14.*** گاهی میفرماید: پیامبر را مثل فرزندان خود میشناختند، ولی انکارش میکردند، (یعرفونه کما یعرفون ابنائهم)**. بقره، 146.*** گاهی میفرماید: حق را میدانند ولی آگاهانه کتمان میکنند، (لیکتمون الحق و هم یعلمون)***** وگاهی میفرماید: مطلب را درک میکنند ولی روی آنرا میپوشانند، (فلما جائهم ما عرفوا کفروا به)**بقره، 89.***
امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی علیبنابیطالب علیهماالسلام در مسجد پیامبر ودر حال رکوع، انگشتر خود را به فقیر داد و آیهی 55 سوره مائده نازل شد که ولیّ شما فقط خدا ورسول وکسی است که در رکوع انفاق میکند، گروهی ولّی خود را شناختند و انکار کردند، در این هنگام این آیه نازل شد؛ (یعرفون نعمتاللَّه ثم ینکرونها).**تفسیر کنزالدقائق.***
امام صادق علیه السلام فرمود: «نحن واللَّه نعمت اللَّه التی انعم بها علی عباده و بنا یفوز من فاز»**بحار، ج 8، ص 245.*** بخدا سوگند، نعمتی را که خدا به بندگان انعام کرده، ما هستیم و تنها بواسطه ما مردم رستگار میشوند.
پیامها:
1- علم و شناخت کافی نیست، پذیرش و عمل لازم است. (یعرفون .. ینکرونها)
2- ریشهی کفر، علاوه بر جهل، تعصبهای قومی، لجاجت روحی و حفظ منافع مادی است. (یعرفون ... ینکرون، ... الکافرون)
3- بعد از شناخت حق، تا مدتّی تضاد و درگیری در روح است، تا بالاخره شقاوت غالب شده و کفر میورزند. (ثم ینکرونها) و نفرمود: «فینکرونها»