(35) وَقَالَ الَّذِینَ أَشْرَکُواْ لَوْ شَآءَ اللَّهُ مَا عَبَدْنَا مِن دُونِهِ مِن شَیْءٍ نَّحْنُ وَلَآ ءَابَآؤنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِن دُونِهِ مِن شَیْءٍ کَذَلِکَ فَعَلَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلَی الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَغُ الْمُبِینُ
ترجمه: وکسانی که شرک ورزیدند، گفتند: اگر خدا میخواست نه ما و نه پدرانمان هیچ چیزی را غیر از او نمیپرستیدیم و بدون حکم او هیچ چیری را حرام نمیکردیم. کسانی که پیش از اینان بودند نیز اینگونه برخورد میکردند، پس مگر جز ابلاغ روشن، وظیفه دیگری بر پیامبران است؟
نکتهها:
مسأله جبر، یکی از توجیهات نابجای مشرکان است که میگفتند: خدا خواسته که ما غیر او را پرستش کنیم و اگر او میخواست، ما مشرک نبودیم. این مطلب در آیه 148 سوره انعام و آیه 2 سوره زخرف نیز از قول مشرکان مطرح شده است.
سؤال: آیا همینکه خداوند جلوی انحراف مردم را نمیگیرد، نشانه رضایت او نیست؟
پاسخ: خیر، زیرا خداوند اسباب هدایت مردم را فراهم کرده است، پیامبران و کتابها فرستاده است، پس نمیخواسته کسی منحرف شود، ولی کسی را هم بر ایمان آوردن مجبور نکرده است زیرا ایمانِ اجباری ارزش ندارد.
پیامها:
1- آنچه از کفر و شرک خطرناکتر است، توجیه آن و نسبت دادن آن به خداست. (قال الذین اشرکوا لوشاء اللَّه ما عبدنا)
2- عقیده به جبر در میان مشرکان نیز بوده است. (لو شاء اللَّه ما عَبَدْنا من دونه)
3- منحرفان علاوه بر کار خود، کار نیاکان و همکیشان خود را نیز توجیه میکنند. (نحن و لا آباؤنا)
4- برخی مردم، آداب و رسوم و عقاید نیاکانشان را هر چه باشد، میپذیرند و حق میدانند. (نحن و لا آباؤنا)
5- چنانکه حلال کردن حرامها جایز نیست، حرام کردن آنچه را خداوند حلال دانسته، نیز جایز نیست. (حرمّنا من دونه من شیء)
6- توجیهگری، کار همه منحرفان تاریخ است. (کذلک فعل الذین من قبلهم)
7- تبلیغ، باید رسا و روشن باشد. (البلاغ المبین)
8- کار پیامبران، دعوت و تبلیغ است، نه اجبار مردم به ایمان. (فهل علی الرسل الاّ البلاغ المبین)