تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نور جلد 6
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره یوسف آیه 110

(110) حَتَّی‏ إِذَا اسْتَیْئَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّواْ أَنَّهُمْ قَدْ کُذِبُواْ جَآءَهُمْ نَصْرُنَا فَنُجِّیَ مَن نَّشَآءُ وَلَا یُرَدُّ بَأْسُنَا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمینَ
ترجمه: (دعوت پیامبران و مخالفت دشمنان همچنان ادامه داشت) تا هنگامی که پیامبران (از هدایت مردم) به آستانه نومیدی رسیدند و کفار گمان کردند که (وعده عذاب) به دروغ به آنان داده شده است. آنگاه یاری ما به آنان رسید، پس کسانی را که می‏خواستیم نجات یافتند و(لی) عذاب ما از گروه مجرمان باز گردانده نمی‏شود.
نکته‏ها:
در طول تاریخ، پیامبران در دعوت خود مستمر و مصرّ بودند، تا آنکه از هدایت مردم مایوس می‏شدند، چنانکه مخالفانِ لجوج نیز دست از مقاومت برنمی‏داشتند. نمونه‏هایی از آنرا در قرآن می‏خوانیم:
امّا نمونه یأس انبیا:
بعد از آنکه نوح سالیان متمادی مردم را دعوت کرد، جز گروه اندکی کسی ایمان نیاورد، خداوند به او فرمود: (لن یؤمن من قومک الاّ من قد امن)**هود، 36. ***جز کسانی که ایمان آورده‏اند، کس دیگری از قوم تو ایمان نخواهد آورد. نوح در نفرین خود که نشان از یأس او نیز دارد، می‏گوید: (لایلدوا الاّ فاجراً و کفاراً)**نوح، 27.*** یعنی از اینان جز کافر و فاجر نیز متولد نخواهد شد.
در داستان زندگی و دعوت هود، صالح، شعیب، موسی، و عیسی علیهم‏السلام نیز این یأس از ایمان آوردن کفار به چشم می‏خورد.
و امّا نمونه سوءظن مردم به انبیا:
کفّار تهدید انبیا را توخالی و دروغ می‏پنداشتند. در سوره‏ی هود آیه 27 می‏خوانیم: (بل نظنکم کاذبین)**هود، 27.*** گمان می‏کنیم شما دروغگویید. یا اینکه فرعون به موسی علیه السلام گفت: (انی لاظنّک یا موسی مسحوراً)**اسراء، 101.*** براستی که گمان می‏کنم که تو افسون زده‏ای.
اما نصرت خداوند در این حال:
قرآن نصرت الهی را حقی می‏داند که خداوند بر خود لازم کرده است (و کان حقاً علینا نصر المؤمنین)**روم، 47.*** یعنی یاری مؤمنان بر ما لازم است. و یا در جای دیگر می‏فرماید: (نجینا هوداً و الذین امنوا معه)**هود، 58. ***ما هود و مؤمنین را نجات دادیم.
امّا درباره قهر خداوند که از مجرمان برنمی‏گردد، در سوره‏ی رعد آیه 11 می‏فرماید: (اذا اراد اللَّه بقوم سوءً فلامرّد له) هرگاه خداوند بر قومی قهر بگیرد، برگشت ندارد.

پیام‏ها:
1- قساوت و لجاجت در انسان تا آنجا اوج می‏گیرد که انبیای بردبار را نیز مأیوس می‏کند. (اذااسْتیئَس الرسل)
2- خوش‏بینی و حسن‏نیت و حوصله اندازه دارد. (حتّی)
3- نیروی خود را صرف زمینه‏های غیرقابل نفوذ نکنید. باید از برخی مردم صرف نظر کرد. (استیئس الرُّسل)
4- مهلت دادن به مجرمان وتاخیر عذاب آنان، از سنت‏های الهی است. (حتی اذا استیئس) یعنی به قدری ما به مجرمان مهلت دادیم که انبیا مأیوس شدند.
5- تاخیر عذاب الهی سبب جرأت وتکذیب مجرمین می‏گردد. (حتی اذا... وظنوا انهم قد کذبوا)
6- ناامیدی انبیا از هدایت مردم، شرط نزول قهر خداست. (اذا استیئس... لایرد بأسنا...)
7- امدادهای الهی نسبت به پیامبران هم زمان خاصی دارد. (اذا استیئس... جاءهم)
8- قهر الهی شامل انبیا و مومنان واقعی نمی‏شود. (فنُجّی)
9- هم قهر و عذاب و هم لطف و امداد به دست خداست. (نصرنا ... بأسنا)
10- سرنوشت قهر یا نجات انسان بدست خود اوست. (من نشاء، مجرمین)
11- اراده وخواست خدا قانون‏مند است. (من نشاء ولایردّ بأسنا عن القوم المجرمین)
12- راه خدا بن‏بست ندارد. (هر کجا مردم کار را به بن‏بست کشاندند قدرت خدا جلوه می‏کند.) (استیئس الرسل ... جاءهم نصرنا)
13- هیچ قدرتی مانع قهر خدا نمی‏شود. (لایردّ بأسنا)
14- سنت خداوند در حمایت انبیا و هلاکت مجرمان است. (جاءهم نصرنا ، لایُرّد بأسنا)