(110) حَتَّی إِذَا اسْتَیْئَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّواْ أَنَّهُمْ قَدْ کُذِبُواْ جَآءَهُمْ نَصْرُنَا فَنُجِّیَ مَن نَّشَآءُ وَلَا یُرَدُّ بَأْسُنَا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمینَ
ترجمه: (دعوت پیامبران و مخالفت دشمنان همچنان ادامه داشت) تا هنگامی که پیامبران (از هدایت مردم) به آستانه نومیدی رسیدند و کفار گمان کردند که (وعده عذاب) به دروغ به آنان داده شده است. آنگاه یاری ما به آنان رسید، پس کسانی را که میخواستیم نجات یافتند و(لی) عذاب ما از گروه مجرمان باز گردانده نمیشود.
نکتهها:
در طول تاریخ، پیامبران در دعوت خود مستمر و مصرّ بودند، تا آنکه از هدایت مردم مایوس میشدند، چنانکه مخالفانِ لجوج نیز دست از مقاومت برنمیداشتند. نمونههایی از آنرا در قرآن میخوانیم:
امّا نمونه یأس انبیا:
بعد از آنکه نوح سالیان متمادی مردم را دعوت کرد، جز گروه اندکی کسی ایمان نیاورد، خداوند به او فرمود: (لن یؤمن من قومک الاّ من قد امن)**هود، 36. ***جز کسانی که ایمان آوردهاند، کس دیگری از قوم تو ایمان نخواهد آورد. نوح در نفرین خود که نشان از یأس او نیز دارد، میگوید: (لایلدوا الاّ فاجراً و کفاراً)**نوح، 27.*** یعنی از اینان جز کافر و فاجر نیز متولد نخواهد شد.
در داستان زندگی و دعوت هود، صالح، شعیب، موسی، و عیسی علیهمالسلام نیز این یأس از ایمان آوردن کفار به چشم میخورد.
و امّا نمونه سوءظن مردم به انبیا:
کفّار تهدید انبیا را توخالی و دروغ میپنداشتند. در سورهی هود آیه 27 میخوانیم: (بل نظنکم کاذبین)**هود، 27.*** گمان میکنیم شما دروغگویید. یا اینکه فرعون به موسی علیه السلام گفت: (انی لاظنّک یا موسی مسحوراً)**اسراء، 101.*** براستی که گمان میکنم که تو افسون زدهای.
اما نصرت خداوند در این حال:
قرآن نصرت الهی را حقی میداند که خداوند بر خود لازم کرده است (و کان حقاً علینا نصر المؤمنین)**روم، 47.*** یعنی یاری مؤمنان بر ما لازم است. و یا در جای دیگر میفرماید: (نجینا هوداً و الذین امنوا معه)**هود، 58. ***ما هود و مؤمنین را نجات دادیم.
امّا درباره قهر خداوند که از مجرمان برنمیگردد، در سورهی رعد آیه 11 میفرماید: (اذا اراد اللَّه بقوم سوءً فلامرّد له) هرگاه خداوند بر قومی قهر بگیرد، برگشت ندارد.
پیامها:
1- قساوت و لجاجت در انسان تا آنجا اوج میگیرد که انبیای بردبار را نیز مأیوس میکند. (اذااسْتیئَس الرسل)
2- خوشبینی و حسننیت و حوصله اندازه دارد. (حتّی)
3- نیروی خود را صرف زمینههای غیرقابل نفوذ نکنید. باید از برخی مردم صرف نظر کرد. (استیئس الرُّسل)
4- مهلت دادن به مجرمان وتاخیر عذاب آنان، از سنتهای الهی است. (حتی اذا استیئس) یعنی به قدری ما به مجرمان مهلت دادیم که انبیا مأیوس شدند.
5- تاخیر عذاب الهی سبب جرأت وتکذیب مجرمین میگردد. (حتی اذا... وظنوا انهم قد کذبوا)
6- ناامیدی انبیا از هدایت مردم، شرط نزول قهر خداست. (اذا استیئس... لایرد بأسنا...)
7- امدادهای الهی نسبت به پیامبران هم زمان خاصی دارد. (اذا استیئس... جاءهم)
8- قهر الهی شامل انبیا و مومنان واقعی نمیشود. (فنُجّی)
9- هم قهر و عذاب و هم لطف و امداد به دست خداست. (نصرنا ... بأسنا)
10- سرنوشت قهر یا نجات انسان بدست خود اوست. (من نشاء، مجرمین)
11- اراده وخواست خدا قانونمند است. (من نشاء ولایردّ بأسنا عن القوم المجرمین)
12- راه خدا بنبست ندارد. (هر کجا مردم کار را به بنبست کشاندند قدرت خدا جلوه میکند.) (استیئس الرسل ... جاءهم نصرنا)
13- هیچ قدرتی مانع قهر خدا نمیشود. (لایردّ بأسنا)
14- سنت خداوند در حمایت انبیا و هلاکت مجرمان است. (جاءهم نصرنا ، لایُرّد بأسنا)