(64) قَالَ هَلْ ءَامَنُکُمْ عَلَیْهِ إِلَّا کَمَآ أَمِنتُکُمْ عَلَی أَخِیهِ مِن قَبْلُ فَاللَّهُ خَیْرٌ حَفِظاً وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّ حِمِینَ
ترجمه: (یعقوب) گفت: آیا شما را بر او امین بدانم، مگر همانند قبل عمل که شما را بر برادرش امین دانستم (و دیدید که چه شد)، پس (به جای شما به خدا اعتماد میکنم که) خداوند بهترین حافظ است و او مهربانترین مهربانان است.
نکتهها:
سؤال: با توجه به سابقه بدی که فرزندان یعقوب داشتند چرا پدرشان مجدداً فرزند دیگرش را به آنان سپرد؟
پاسخ: فخر رازی**تفسیر کبیر.*** احتمالات متعددی را مطرح نموده که هر کدام از آنها میتواند توجیهی بر این موافقت باشد؛ اولاً: برادران از اقدام اولیهشان به نتیجهای که مورد نظرشان بود (محبوبیت در نزد پدر) نرسیده بودند. ثانیاً: حسادت برادران نسبت به این برادر کمتر از یوسف بود. ثالثاً: شاید قحطی و خشکسالی شرایط ویژهای را پدید آورده بود که سفر مجّدد را ضروری میکرد. رابعاً: دهها سال از حادثه اوّل گذشته و آن فراموش شده تلقی میشد. خامساً: خداوند متعال در حفظ فرزندش به او تسلّی خاطر داده بود.
پیامها:
1- اعتماد سریع به کسی که سابقه تخلّف دارد، جایز نیست.(هل امنکم)
2- یاد خاطرات تلخ گذشته، انسان را در برابر حوادث آینده بیمه میکند. (هل امنکم علی اخیه من قبل)
3- با توجه به رحمت بینظیر الهی و با توکل به خداوند به استقبال حوادث زندگی برویم.(فاللَّه خیر حافظاً وهو ارحم راحمین)
4- با یک شکست یا تجربهی تلخ خود را کنار نکشیم.(هل امنکم... فاللَّه خیر حافظاً)
(یعقوب بار دیگر فرزند دوم را با توکل به خدا به برادران تحویل داد).
5- سرچشمهی حفاظت، رحمت است. (حافظاً وهو ارحم الراحمین)