(103) وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّمَا یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِّسَانُ الَّذِی یُلْحِدُونَ إِلَیْهِ أَعْجَمِیٌّ وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِیٌّ مُّبِینٌ
ترجمه: و البته ما میدانیم که مخالفان تو میگویند: جز این نیست که بشری آن (قرآن) را به او میآموزد. (اینگونه نیست، زیرا) زبان کسی را که (این قرآن را) به او نسبت میدهند غیر عربی ونارساست، در حالی که این (قرآن) زبان عربی روشن است.
نکتهها:
گویا در مکّه شخص غیر عربی زندگی میکرده وکفار به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله تهمت میزدند که معارف قرآن را از او میآموزد و به خدا نسبت میدهد، در حالی که:
- چگونه دو نفر که زبان یکدیگر را نمیدانند بهم آموزش میدهند؟
- چگونه در آن زمان هیچ کس ادّعا نکرد که من معلم پیامبر هستم؟
- چگونه سخنانی که در مدت 23 سال و در شرایط گوناگون نازل شده بایکدیگر هیچ اختلافی ندارند؟
- چگونه خود معلم ادّعای پیامبری نکرد؟
- چگونه فریاد و مبارزه طلبی قرآن که اگر حتی یک سوره مثل آن بیاورید از حرفم برمیگردم را، کسی تاکنون پاسخ نداده است؟
- چگونه میتوان در زمان جاهلیت سخنانی گفت که امروز دانشمندان به گوشهای از اسرار آن هم نرسیدهاند؟
- چگونه کتابی را که آن همه عربهای مخالف یک سورهاش را نیاوردند، یک غیر عرب همه آن را آورد و آموزش داد؟