معمولاً در اینگونه مباحث بعضی راه افراط را در پیش میگیرند و بعضی راه تفریط، مثلاً بعضی تصوّر میکنند حقیقت تواضع آن است که انسان خود را در برابر مردم خوار و بیمقدار کند و اعمالی انجام دهد که از نظر مردم بیفتد و نسبت به او سوءظنّ پیدا کنند، آنگونه که در حالت بعضی از صوفیّه نقل شده است که هنگامی که در یک منطقه به خوشنامی معروف میشدند مرتکب اعمال زشت و قبیحی میشدند تا از نظر بیفتند، مثلاً به بیبندوباری در عبادات و خیانت در امانت مردم معروف شوند و مردم آنها را رها کنند و شاید این کار را نوعی تواضع و ریاضت نفس میپنداشتند.
اسلام اجازه نمیدهد کسی به نام تواضع، خود را تحقیر کند و در نظرها سبک و موهون سازد و کرامت انسانی خویش را پایمال کند، مهم این است که در عین تواضع، شخصیّت اجتماعی انسان ضایع نشود و خوار و ذلیل و بیمقدار نگردد. اگر تواضع به صورت صحیح انجام شود نه تنها چنین اثری نخواهد داشت بلکه به عکس ارزش او در جامعه بالاتر میرود. به همین دلیل در روایات اسلامی از امیرمؤمنان علی علیه السّلام آمده: بالتّواضع تکون الرّفعة؛ تواضع انسان را بالا میبرد!(81)
مرحوم فیض کاشانی - رضوان اللّه علیه - تحت عنوان غایة الرّیاضة فی خُلق التّواضع میگوید: این فضیلت اخلاقی مانند سایر صفات اخلاقی دارای طرف افراط و و تفریط و حدّ وسط است، حدّ افراط تکبّر و حدّ تفریط پذیرش ذلّت و پَستی و حدّ وسط تواضع است. آنچه صفت فضیلت محسوب میشود و قابل ستایش است همان کوچکی کردن بدون پذیرش پَستی و ذلّت است، سپس به ذکر مثالی در اینجا میپردازد.
میگوید: کسی که سعی دارد بر اقران و امثال خود برتری جوید و آنها را پشت سر اندازد متکبّر است و کسی که خود را بعد از آنها قرار میدهد متواضع است، ولی اگر پارهدوزی بر دانشمندان بزرگی وارد شود او از جای خود برخیزد و او را به جای خود بنشاند و کفش او را بردارد و پیش پای او جفت کند و تواضعی در (حدّ یک عالم بزرگ) نسبت به او روا دارد، این تواضع نیست، نوعی تذلّل محسوب میشود، این امر قابل ستایش نیست، چیزی شایسته ستایش است که در حدّ اعتدال باشد و حقّ هر کس را نسبت به او ادا کند، در برابر عالم به گونهای و در برابر افراد دیگر به گونه دیگر.(82)