نقطه مقابل حسد، نصح و خیرخواهی است، به این معنی که نه تنها انسان خواهان زوال نعمت از دیگران نباشد بلکه طالب بقای نعمت و افزون شدن آن برای همه نیکان و پاکان گردد، یا به تعبیری دیگر آنچه از خیر و خوبی و سعادت معنوی و مادّی برای خویش میخواهد برای دیگران نیز بطلبد و این یکی از فضایل معروف است که در آیات قرآن و روایات اسلامی به آن اشاره شده است.
پیامبران الهی خیرخواهان امّتها بودند و یکی از صفات بارز آنها همین موضوع بود. قرآن مجید از زبان نوح شیخالانبیا چنین نقل میکند که به قوم خود فرمود: ابلّغکم رسالات ربّی و أنصح لکم و أعلم من اللّه ما لاتعلمون؛ رسالتهای پروردگارم را به شما ابلاغ میکنم و خیرخواه شما هستیم و از خداوند چیزهایی (از لطف و مرحمت و عنایت) میدانیم که شما نمیدانید.(203)
در اینجا بعد از مسئله ابلاغ رسالت سخن از نصح و خیرخواهی امّت به میان آمده که نقطه مقابل حسد و بخل و خیانت است.
همین معنی با تفاوت مختصری در مورد پیامبر بزرگ خدا هود علیه السّلام آمده است آنجا که میگوید: ابلّغکم رسالات ربّی و أنا لکم ناصح أمین؛ رسالتهای پروردگارم را به شما ابلاغ میکنم و من خیرخواه امینی برای شما هستم.(204)
همین معنی درباره حضرت صالح (اعراف، 79) و حضرت شعیب (اعراف، 93) وارد شده است.
بدیهی است خیرخواهی منحصر به این چهار بزرگوار نبوده بلکه همه انبیای الهی و اولیا معصومین این ویژگی را داشتند و پیروان راستین آنان نیز باید خیرخواه دیگران باشند، نه حسود باشند و نه بخیل.
در حدیث پُر معنایی از رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم نقل شده است که درباره مردی از طایفه انصار شهادت داد که او از اهل بهشت است، هنگامی که درباره زندگی این مرد بهشتی تحقیق کردند عبادت زیادی در او مشاهده نکردند، بلکه دیدند شب هنگام که به بستر استراحت میرود یاد خدا میکند وسپس به خواب میرود تا موقع نماز صبح، مشاهده این وضع موجب سؤال از خودش شد، او در جواب گفت: ما هو الّا ما ترون غیر انّی لاأجد علی أحد من المسلمین فی نفسی غشّاً و لاحسداً علی خیر أعطاه اللّه ایّاه؛ وضع من همان است که دیدید، ولی من نسبت به هیچ کس از مسلمانان که خدا نعمتی به او بخشیده در دل خود نه خیانتی میبینم و نه حسدی (بلکه من خیرخواه همه هستم و از نعمتهای آنها خوشحالم)!(205)
در حدیث دیگری آمده است که پیامبر اکرم فرمود: انّ أعظم النّاس منزلة عند اللّه یوم القیامة أمشاهم فی أرضه بالنّصیحة لخلقه؛ بلند مقامترین مردم در پیشگاه خداوند در قیامت کسی است که از همه بیشتر تلاش در خیرخواهی مردم کرده است.(206)
در روایت دیگری از همان حضرت صلّی اللّه علیه و آله و سلّم میزان و معیاری برای خیرخواهی بیان شده و آن این است که از منابع دیگران به اندازه منافع خویش دفاع کند فرمود: لینصح الرّجل منکم أخاه کنصیحته لنفسه؛ باید هر کدام از شما نسبت به برادر مؤمن خود خیرخواه باشد به همان اندازه که نسبت به خودش خیرخواه است!(207)
واژه نصح و نصیحت گرچه در زبان روزمرّه فارسی ما معمولاً به معنی اندرز به کار میرود ولی در لغت عرب چنین نیست، بلکه مفهوم وسیع و گستردهای دارد.
راغب در کتاب مفردات میگوید: نصح و نصیحت هر کار و هر سخنی است که در آن مصلحت دیگری باشد و این واژه در اصل به معنی خلوص و اخلاص است. به همین دلیل عسل خالص را ناصح میگویند، کار خیّاط را هم نصح مینامند به خاطر اصلاح کردن پارچهای که به او داده شده است و از آنجا که شخص خیرخواه از روی خلوص و اخلاص در اصلاح کار دیگران میکوشد، واژه نصح و نصیحت درباره او به کار میرود و اصولاً هر چیزی که خالص و صاف باشد خواه در سخن یا عمل و در امور مادّی یا معنوی، واژه نصح بر آن اطلاق میشود.
بنابراین هنگامی که در بحثهای اخلاقی سخن از نصیحت به میان میآید مقصود ترک هرگونه حسد، کینه، بخل و خیانت است.