همیشه برای علاج قطعی بیماریها به ریشهکَن کردن اسباب آن باید پرداخت و تا اسباب بیماری ریشهکن نشود درمانها سطحی و ناپایدار است و به تعبیر دیگر جنبه مسکّن را دارد.
با توجّه به این اصل اساسی و با توجّه به ریشههای درازی آرزوها به خوبی میتوان نتیجه گرفت که برای زدودن آثار طول امل و از میان بردن آن باید به تفکّر و اندیشه پرداخت.
از یک سو باید انسان خود را به خوبی بشناسد و بداند موجودی است آسیبپذیر که فاصله میان مرگ و زندگی او بسیار کم است، امروز سالم است و پُر نشاط، فردا ممکن است گرفتار سختترین بیماریها یا اندوهبارترین مصایب گردد، امروز قوی و غنی و قدرتمند است، فردا ممکن است از ضعیفترین و فقیرترین افراد باشد و نمونههای آن صفحات تاریخ بشریّت را پُر کرده است.
از سوی دیگر باید درباره بیاعتباری دنیا بیاندیشید که از نسیمی دفتر ایّام بر هم میخورد و فراموش نکند نادرشاه قدرتمند
شبانگه به دل قصد تاراج داشت - سحرگه نه تن سر، نه سر تاج داشت !
آری با یک گردش چرخ نیلوفری، نه نادرها بجا میمانند و نه نادری!
از سوی سوّم به این حقیقت بیندیشید که ما اعتقاد به معاد و سرای آخرت و حساب و کتاب الهی و پاداش کیفر اعمال داریم و این جهان را منزلگاهی در مسیر یک سفر طولانی میدانیم و برنامه ما در این جهان آماده شدن و اندوختن زاد و توشه است نه اقامتگاهی برای همیشه ماندن!
و نیز اندیشه کند که حرص در اندوختن و ذخیره کردن اموال و برنامهریزی برای رسیدن به آرزوها و آمال، هرگز مایه سعادت انسان نمیشود، بلکه دائماً او را به درد و رنج گرفتار میسازد.
و اندیشه کند که مهمترین آرامش، آرامش روح و وجدان است که آن از طریق تقوا و توکّل بر پروردگار فراهم میشود نه از طریق حرص و وَلع و دنیاپرستی!
بهترین راه برای وصول به این هدف همان است که در حدیث نبوی معروف آمده است فرمود: خذ من دنیاک لآخرتک و من حیاتک لموتک، و من صحّتک لسقمک، فانّک لاتدری مااسمک غداً؛ از دنیایت برای آخرتت بهرهگیر و از زندگانیت برای مرگ (و زندگی بعد از آن) و از تندرستیت برای زمان بیماری استفاده کن، چرا که نمیدانی فردا نام تو چیست (آیا تو را زنده مینامند یا جزء مردگان، سالم میگویند یا بیمار؟).(287)
عامل دیگر برای آرزوهای دراز هواپرستی و عشق به دنیاست، هر قدر از این علاقه کاسته شود دامنه آرزوها گستردهتر میگردد و به عکس هر اندازه انسان دلبستگی بیشتر به دنیا پیدا کند، دامنه آرزوها گستردهتر میشود.
برای رسیدن به این هدف، یعنی کوتاهکردن دامنه آرزوها یکی از مؤثّرترین راهها یاد مرگ است که پردهها را از جلو چشم بصیرت انسان برمیگیرد و واقعیّتهای زندگی را برای او آشکار میسازد.
به همین دلیل امیرمؤمنان علی علیه السّلام در پایان خطبه 99 از نهجالبلاغه میفرماید: ألا فاذکروا هادم اللّذّات، و منغّص الشّهوات، و قاطع الامنیّات؛ به هوش باشید و به یاد چیزی بیفتید که لذّات را در هم میکوبد و شهوات را بر هم میزند و آرزوها را قطع میکند.
و در حدیث دیگری از نبیّ اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم میخوانیم که در ضمن سخنانش فرمود: عدّ نفسک فی أصحاب القبور؛ خود را جزء مردگان حساب کن (تا گرفتار طول امل نشوی).(288)
و نیز در نقطه مقابل این معنی از امیرمؤمنان علی علیه السّلام نقل شده است که فرمود: أکثر النّاس أملاً أقلّهم للموت ذکراً؛ آنها که آرزوهایشان بیشتر است کمتر به یاد مرگ میافتند.(289)
راه دیگر برای مبارزه با طول امل مطالعه پیرامون پیامدهای بسیار شوم آن است.
آری توجّه به این نکته که آرزوهای دراز سرچشمه بسیاری از گناهان و رذایل اخلاقی دیگر است و از علل مهمّ قساوت قلب و فراموشی آخرت و سبب زندگی پر رنج و ذلّتبار و محرومیّت از مواهب و نعمالهی و از حجابهای ضخیم معرفت و آگاهی محسوب میشود، سبب میگردد که انسان به فکر علاج و درمان بیفتد و پیش از آنکه سیلاب طول امل کاخ سعادت او را ویران سازد به فکر چاره بیفتد، از دامنه آرزوهایش بکاهد و به صف خردمندان و سعادتمندان بازگردد و آرزوها را در حدّ معقول و شایسته مهار کند.
امیرمؤمنان علی علیه السّلام میفرماید: حاصل المنی ألأسف و ثمرته ألتّلف؛ حاصل آرزوهای دراز تأسّف است و ثمره آن تلف شدن (عمر و امکانات و سعادت انسان) میباشد!(290)
در حدیث دیگری از همان حضرت میخوانیم: احذروا الأمانیّ فانّها منایا محقّقة؛ از آرزوهای دراز بپرهیزید که مرگهای مسلّم در آن نهفته است.(291)
در اینجا دو نکته قابل توجّه است:
نخست اینکه در طبّ مادّی برای درمان بسیاری از بیماریهای جسمی و روانی به فکر جانشین میروند، یعنی خواستههایی که انسان را به بیماری میکشاند به خواستههای برتری تبدیل میکنند که منتهی به سلامت او گردد، مثلاً کسی که علاقه زیادی به موادّ چربی و نشاستهای دارد و سبب بیماریهای گوناگون در او شده به استفاده از کمیّت قابل ملاحظه از میوه و سبزی سالم هدایت میکنند و با افرادی که معتاد به موادّ مخدّرند، اعتیادهای سالمی برای آنها پیشبینی میکنند.
این نکته در بیماریهای اخلاقی نیز صادق است، به این ترتیب که معلّم اخلاق آرزوهای دراز مادّی را به آرزوهای معنوی نسبت به پاداش الهی در سرای آخرت تبدیل میکند و عشق به علم و دانش و معرفةاللّه را جایگزین عشق به مال و جاه و مقام میسازد.
نکته دیگر اینکه آرزوها مراتبی دارد، گاه انسان آرزو میکند عمر بسیار طولانی یا جاویدان! داشته باشد، همانگونه که قرآن درباره گروهی از قوم یهود میفرماید: ...یودّ أحدهم لو یعمّر ألف سنة...؛ (آنها چنان علاقه به دنیا دارند که) هر یک از آنها آرزو دارد هزار سال عمر کند!(292)
اگر هزار سال به معنی تعداد باشد دلیل بر تقاضای عمر بسیار طولانی است و اگر عدد تکثیر باشد دلیل بر تقاضای عمر نامحدود است.
گروهی آرزوهایی در مراحل پایینتر دارند، آرزوی صد سال زیستن، پنجاه سال، ده سال یا کمتر، از روایات استفاده میشود که همه اینها جزء آرزوهای دراز محسوب میشود (البتّه در صورتی که هدف جنبههای مادّی و زرق و برق دنیا باشد، نه جنبههای معنوی و الهی و کمک به پیشرفت جامعه انسانی).
از سوی دیگر امانی و آرزوها انواع مختلفی پیدا میکند، گاه آرزوها به سوی مسائل مادّی هدفگیری میکند و گاه مقام و گاه شهوات و گاه همه اینها.
تمام اقسام آرزوهای دور و دراز، زشت و نکوهیده است هر چند بعضی زشتتر از بعض دیگر محسوب میشود.