تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد دوم - فروع مسائل اخلاقی
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

6 : حَسد و خیرخواهی‏

اشاره :
یکی دیگر از رذایل اخلاقی که در طول تاریخ بشر آثار بسیار منفی فردی و اجتماعی داشته است مسئله حَسد است، حَسد به معنی ناراحت شدن از نعمتهایی که خداوند نصیب دیگران کرده و آرزوی زوال آنها و حتّی تلاش و کوشش در این راه!
حسد فضای روح آدمی را تیره و تار و فضای زندگی او را ظلمانی و محیط جامعه را مملوّ از ناامنی می‏کند!
حسودان نه آرامشی در دنیا دارند، نه آسایشی در آخرت و چون تمام تلاششان این است که نعمت را از محسود بگیرند، آلوده انواع جنایت‏ها می‏شوند: دروغ می‏گویند، غیبت می‏کنند، دست به انواع ظلم و ستم می‏زنند و حتّی در حالات شدید و بحرانی از قتل و خونریزی نیز اِبا ندارند!
در واقع می‏توان گفت: حسد یکی از ریشه‏های اصلی تمام بدی‏هاست و از دامهای بسیار خطرناک شیطان است، همان دامی که در نخستین روزهای آفرینش بشر کار خود را کرد و فرزند آدم علیه السّلام قابیل را به کام خود فرو کشید و دستش را به خون برادرش هابیل آلوده کرد و به همین دلیل در روایات اسلامی، حسد یکی از اصول سه‏گانه کفر شمرده شده است (تکبّر، حرص و حسد).
حسود در واقع معترض به حکمت الهی است و به همین دلیل نوعی کفر و شِرک خفی محسوب می‏شود.
نقطه مقابل حسد، خیرخواهی است و آن این است که انسان از نعمت‏هایی که نصیب دیگری می‏شود لذّت ببرد و در راه حفظ آن بکوشد و سعادت خود را در سعادت دیگران بداند و منابع دیگران را با منابع خود به یک چشم بنگرد.
با این اشاره به آیات قرآن بازمی‏گردیم و بازتاب این مسئله را در آیات قرآنی مشاهده می‏کنیم.
1- و أتل علیهم نبأ أبنی آدم بالحقّ اذ قرّبا قرباناً فتقبّل من أحدهما و لم یتقبّل من الآخر قال لأقتلنّک قال انّما یتقبّل اللّه من المتّقین لئن بسطت الیّ یدک لتقتلنی ما أنا بباسط یدی الیک لأقتلک انّی أخاف اللّه ربّ العالمین فطوّعت له نفسه قتل أخیه فقتله فأصبح من الخاسرین (سوره مائده، آیات 27 و 28 و 30)
2- اذ قال یوسف لأبیه یا أبت انّی رأیت أحد عشر کوکباً و الشّمس و القمر رأیتهم لی ساجدین قال یا بنیّ لاتقصص رؤیاک علی اخوتک فیکیدوا لک کیداً انّ الشّیطان للانسان عدوّ مبین (سوره یوسف، آیه 4 و 5)
3- أم یحسدون النّاس علی ما ءاتهم اللّه من فضله فقد آتینا آل ابراهیم الکتاب و الحکمة و آتیناهم مُلکاً عظیماً (سوره نساء، آیه 54)
4- ودّ کثیر من أهل الکتاب لو یردّونکم من بعد ایمانکم کفّاراً حَسداً من عند أنفسهم من بعد ماتبیّن لهم الحقّ فأعفوا و اصفحوا حتّی یأتی اللّه بأمره انّ اللّه علی کلّ شی‏ء قدیر (سوره بقره، آیه 109)
5- و من شرّ حاسد اذا حَسد (سوره فلق، آیه 5)
6- و الّذین جائلوا من بعدهم یقولون ربّنا اغفرلنا و لاخواننا الّذین سبقونا بالایمان و لاتجعل فی قلوبنا غلّاً للّذین آمنوا ربّنا انّک رؤوف رحیم (سوره حشر، آیه 10)
7- و نزعنا ما فی صدورهم من غلّ اخواناً علی سرر متقابلین (سوره حجر، آیه 47)
ترجمه :
1- و داستان دو فرزند آدم را به حق بر آنها بخوان: هنگامی که هر کدام، کاری برای تقرّب (به پروردگار) انجام دادند، امّا از یکی پذیرفته شد و از دیگری نشد (برادری که عملش مردود شده بود، به برادر دیگر) گفت: به خدا سوگند تو را خواهم کُشت (برادر دیگر) گفت: من چه گناهی دارم (زیرا) خدا تنها از پرهیزگاران می‏پذیرد.
اگر تو برای کُشتن من دست درازی کنی، من هرگز به قتل تو دست نمی‏گشایم، چون از پروردگار جهانیان می‏ترسم.
نفس سرکش کم‏کم او را به کُشتن برادرش ترغیب کرد (سرانجام) او را کشت و از زیانکاران شد.
2- (به خاطر بیاور) هنگامی را که یوسف به پدرش گفت: پدرم! من در خواب دیدم که یازده ستاره و خورشید و ماه در برابرم سجده می‏کنند.
گفت: فرزندم! خواب خود را برای برادرانت بازگو مکن که برای تو نقشه (خطرناکی) می‏کشند، چرا که شیطان، دشمن آشکار انسان است.
3- یا اینکه نسبت به مردم (پیامبر و خاندانش) بر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشیده، حَسد می‏ورزند؟ ما به آل ابراهیم (که یهود از خاندان او هستند نیز) کتاب و حکمت دادیم و حکومت عظیمی در اختیار آنها (پیامبر بنی‏اسرائیل) قرار دادیم.
4- بسیاری از اهل کتاب از روی حَسد - که در وجود آنها ریشه دوانده - آرزو می‏کردند شما را بعد از اسلام و ایمان به حال کفر بازگردانند با اینکه حق برای آنها کاملاً روشن شده است، شما آنها را عفو کنید و گذشت نمایید تا خداوند فرمان خودش (فرمان جهاد) را فرستد، خداوند بر هر چیزی تواناست.
5- و از شَر هر حسودی هنگامی که حَسد می‏ورزد.
6- (همچنین) کسانی که بعد از آنها (بعد از مهاجران و انصار) آمدند و می‏گویند: پروردگارا! ما و برادرانمان را که در ایمان بر ما پیشی گرفته‏اند بیامرز و در دلهایمان حَسد و کینه‏ای نسبت به مؤمنان قرار مده! پروردگارا تو مهربان و رحیمی!
7- هرگونه غلّ (حَسد و کینه و دشمنی) را از سینه آنها برمی‏کنیم (و روحشان را پاک می‏سازیم) در حالی که همه برادرند و بر تختها رو به روی یکدیگر قرار دارند.