اشاره :
دیگر از رذایل اخلاقی ترس بیجاست که مایه ذلّت و زبونی و عقبافتادگی انسانها میباشد، نیروهای بالفعل و بالقوّه او را بر باد میدهد، و دشمن را بر انسان مسلّط میسازد.
نقطه مقابل آن شجاعت و شهامت است که مهمترین کلید پیروزی و اساسیترین پایه سربلندی و عظمت انسانهاست، نه تنها در میدان جنگ که در میدانهای سیاست و اجتماعی و حتّی مباحث علمی، شجاعت نقش کلیدی را دارد، و به همین دلیل علمای اخلاق به طور گسترده از جُبن و شجاعت سخن گفتهاند و عوامل و نتایج و آثار و پیامدهای هر یک را مورد تحلیل و بررسی قرار دادهاند.
در کتب پیشینیان علم اخلاق، شجاعت یکی از ارکان چهارگانه فضایل، و ترس یکی از رذایل چهارگانه شمرده شده است.
در تاریخ انبیای بزرگ، و پیروان راستین آنها مظاهر شجاعت به خوبی نمایان است، آری آنها اسطورههای مقاومت و شجاعت بودند و سرمشق خوبی برای همه انسانها.
با این اشاره به قرآن مجید بازمیگردیم و جلوههای این فضیلت اخلاقی و مظاهر شوم خصلت ترس، آن رذیله اخلاقی را در لا به لای آیات، و در جای جای قرآن مجید مورد بررسی قرار میدهیم:
1- در داستان ابراهیم علیه السّلام چنین میخوانیم:
و لقد آتینا ابراهیم رشده من قبل و کنّا به عالمین اذ قال لأبیه و قومه ما هذه الّتماثیل الّتی أنتم لها عاکفون قالوا وجدنا آبائنا لها عابدین قال لقد کنتم أنتم و آبائکم فی ضلال مبین قالوا أجئتنا بالحقّ أم أنت من الّلاعبین قال بل ربّکم ربّ السّماوات و الأرض الّذی فطرهنّ و أنا علی ذلکم من الشّاهدین و تاللّه لأکیدنّ أصنامکم بعد أن تولّوا مدبرین فجعلهم جذاذاً الّا کبیراً لهم لعلّهم الیه یرجعون (سوره انبیاء، آیات 51 تا 58)
2- در مورد موسی بن عمران علیه السّلام چنین میخوانیم:
...یا موسی لاتخف انیّ لایخاف لدیّ المرسلون (سوره نمل، آیه10)
3- درباره قوم طالوت و سربازان شجاع قومش چنین میخوانیم:
...فلمّا جاوزه هو و الّذین آمنوا معه قالوا لاطاقة لنا الیوم بجالوت و جنوده قال الّذین یظنّون أنّهم ملاقوا اللّه کم من فئة قلیلة غلبت فئة کثیرة باذن اللّه و اللّه مع الصّابرین و لمّا برزوا لجالوت و جنوده قالوا ربّنا أفرغ علینا صبراً و ثبّت أقدامنا و أنصرنا علی القوم الکافرین (سوره بقره، آیات 249 و 250)
4- در مورد یاران پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و شجاعان باایمان و مدّعیان دروغین ترسو نیز چنین میخوانیم:
و اذ قالت طائفة منهم یا أهل یثرب لامقام لکم فارجعوا و یستأذن فریق منهم النّبیّ یقولون انّ بیوتنا عورة و ما هی بعورة ان یریدون الّا فراراً و لمّا رأی المؤمنون الأحزاب قالوا هذا ما وعدنا اللّه و رسوله و صدق اللّه و رسوله و ما زادهم الّا ایماناً و تسلیماً (سوره احزاب، آیات 13 و 22)
5- و در جای دیگر در همین زمینه آمده است:
قل هل تربّصون بنا الّا احدی الحسنیین و نحن نتربّص بکم أن یصیبکم اللّه بعذاب من عنده أو بایدینا فتربّصوا انّا معکم متربّصون (سوره توبه، آیه 52)
6- درباره گروهی از یاران پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم میفرماید:
الّذین قال لهم النّاس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم ایماناً و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوکیل انّما ذلکم الشّیطان یخوّف أولیائه فلاتخافوهم و خافون ان کنتم مؤمنین (سوره آل عمران، آیات 173 و 175)
7- الّذین یبلّغون رسالات اللّه و یخشونه و لایخشون أحداً الّا اللّه و کفی باللّه حسیباً (سوره احزاب، آیه 39)
ترجمه :
1- ما وسیله رشد ابراهیم علیه السّلام را از قبل به او دادیم، و از (شایستگی) او آگاه بودیم - آن هنگام که به پدرش (آزر) و قوم او گفت: این مجسّمههای بیروح چیست که شما همواره آنها را پرستش میکنید؟! - گفتند: ما پدران خود را دیدیم که آنها را عبادت میکنند - گفت: مسلّماً هم شما و هم پدرانتان در گمراهی آشکاری بودهاید! - گفتند: آیا مطلب حقّی برای ما آوردهای یا شوخی میکنی؟! - گفت: (کاملاً حق آوردهام) پروردگار شما همان پروردگار آسمانها و زمین است که آنها را ایجاد کرده و من برای این امر از گواهانم! - و به خدا سوگند در غیاب شما نقشهای برای نابودی بتهایتان میکشم! - سرانجام (با استفاده از یک فرصت مناسب) همه آنها - جز بت بزرگشان - را قطعه قطعه کرد تا شاید سراغ او بیایند (و او حقایق را بازگو کند)!.
2- ...ای موسی! نترس که رسولان در نزد من نمیترسند!
3- ...سپس هنگامی که او (طالوت) که با او ایمان آورده بودند (و از بوته آزمایش، سالم به در آمدند) از آن نهر گذشتند (از کمی نفرات خود ناراحت شدند و عدّهای) گفتند: امروز ما توانایی مقابله با (جالوت) و سپاهیان او را نداریم امّا آنها که میدانستند خدا را ملاقات خواهند کرد (و به روز رستاخیز ایمان داشتند) گفتند: چه بسیار گروههای کوچکی که به فرمان خدا، بر گروههای عظیمی پیروز شدند! و خداوند با صابران (و استقامتکنندگان) است - و هنگامی که در برابر جالوت و سپاهیان او قرار گرفتند گفتند: پروردگارا! پیمانه شکیبایی و استقامت را بر ما بریز! و قدمهای ما را ثابت بدار! و ما را بر جمعیّت کافران پیروز بگردان!
4- و (نیز) به خاطر آورید زمانی را که گروهی از آنها (منافقان) گفتند: (ای اهل یثرب) ای مردم مدینه! اینجا جای توقّف شما نیست، به خانههای خود بازگردید! و گروهی از آنان از پیامبر اجازه بازگشت میخواستند و میگفتند: خانههای ما بیحفاظ است! در حالی که بیحفاظ نبود، آنها فقط میخواستند (از جنگ) فرار کنند - (امّا) مؤمنان وقتی لشکر احزاب را دیدند گفتند: این همان است که خدا و رسولش به ما وعده داده و خدا و رسولش راست گفتهاند! و این موضوع جز بر ایمان و تسلیم آنان نیفزود.
5- بگو آیا در مورد ما جز یکی از دو نیکی را انتظار دارید (یا بر شما پیروز میشویم یا شربت شهادت مینوشیم) ولی ما انتظار داریم که خداوند، عدّهای از سوی خودش (در آن جهان) به شما برساند یا (در این جهان) به دست ما (مجازات شوید) اکنون که چنین است شما انتظار بکشید ما هم با شما انتظار میکشیم!
6- اینها کسانی بودند که (بعضی از) مردم به آنها گفتند: (لشکر دشمن) برای (حمله به) شما اجتماع کردهاند، از آنها بترسید، امّا این سخن بر ایمانشان افزود و گفتند: خدا ما را کافی است و او بهترین حامی است - این فقط شیطان است که پیروان خود را (با سخنان و شایعات بیاساس) میترساند، از آنها نترسید! و تنها از من بترسید اگر ایمان دارید!
7- (پیامبران پیشین) کسانی بودند که تبلیغ رسالتهای الهی میکردند و (تنها) از او میترسیدند و از هیچ کس جز خدا واهمه نداشتند و همین بس که خداوند حسابگر (و پاداشدهنده اعمال آنها) است.