پیش از آنکه به تحلیل معنی تعصّب و سرچشمه و انگیزهها و آثار زیانبار آن بپردازیم لازم است نگاهی به احادیث اسلامی که در این زمینه وارد شده است بیفکنیم، چرا که بسیاری از مسایل مورد نظر در لا به لای این احادیث به صورت اجمالی مطرح شده است.
احادیث در این زمینه فراوان است که در ذیل به نمونههایی از آن اشاره میکنیم:
1- در حدیثی از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم میخوانیم: من کان فی قلبه حبّة من خَردل من عصبیّة بعثه اللّه یوم القیامة مع أعراب الجاهلیّة؛ هر کس در دلش به اندازه دانه خَردلی عصبیّت باشد خداوند روز قیامت او را با اعراب جاهلیّت محشور میکند.(313)
این تعبیر نشان میدهد که این رذیله اخلاقی به قدری خطرناک است که پایینترین درجات آن نیز با ایمان خالص سازگار نیست.
2- در حدیثی از امیرمؤمنان علی علیه السّلام میخوانیم: انّ اللّه یعذّب السّتّة بالسّتّة، العرب بالعصبیّة، و الدّهاقین بالکبر، و الأمراء بالجور، والفقهاء بالحَسد، و التّجّار بالخیانة، و أهل الرّساتیق بالجهل؛ خداوند شش گروه را به خاطر شش چیز عذاب میکند: عرب را به خاطر تعصّب، و اربابان را به خاطر تکبّر، و حاکمان را به خاطر ستم، و فقیهان را به خاطر حَسد، و تجّار را به خاطر خیانت، و اهل روستاها را به خاطر جهل و نادانی!(314)
جالب اینکه تعصّب را نخستین امر از امور ششگانه ذکر فرموده، در حالی که همه آنها از گناهان بزرگ است.
3- در حدیث دیگری از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم میخوانیم: لیس منّا من دعا الی عصبیّة، و لیس منّا من قاتل علی عصبیّة، و لیس منّا من مات علی عصبیّة؛ کسی که مردم را دعوت به تعصّب کند از ما نیست، و کسی که به خاطر تعصّب بجنگد از ما نیست، و کسی که با تعصّب بمیرد از ما نیست!(315)
4- امیرمؤمنان علی علیه السّلام در خطبه معروف قاصعه که اساس آن بر نفی تکبّر و تعصّب است عامل اصلی انحراف و بدبختی ابلیس را تعصّب و تکبّر میشمرد، و میفرماید: هنگامی که خداوند به فرشتگان دستور داد برای آدم علیه السّلام سجده کنند، همگی اطاعت کردند جز ابلیس سپس میافزاید: اعترضته الحمیّة فافتخر علی آدم بخلقه و تعصّب علیه لأصله فعدوّ اللّه امام المتعصّبین، و سلف المستکبرین الّذی وضع أساس العصبیّة؛ تکبّر و تعصّب به او دست داد، و بر آدم علیه السّلام به خاطر خلقت خویش افتخار کرد، و از جهت اصل و ریشه خود نسبت به او تعصّب ورزید، به همین دلیل این دشمن خدا پیشوای متعصّبان، و سر سلسله مستکبران است، و کسی است که بنای تعصّب را پیریزی کرد!(316)
5- در حدیث دیگری از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم میخوانیم: من تعصّب أو تعصّب له فقد خلع ربق الأیمان من عنقه؛ هر کس تعصّب بورزد، یا دیگران به خاطر او تعصّب بورزند، رشتههای ایمان را از گردن خود بازگردانده است.(317)
میدانیم تعصّب و لجاجت لازم و ملزوم یکدیگرند، و به همین دلیل ما هر دو را تحت یک عنوان آوردیم، در رابطه با نکوهش رذیله لجاجت نیز روایات زیادی داریم از جمله:
1- در حدیثی از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم میخوانیم: ایّاک و اللّجاجة، فأنّ أولها جهل و آخرها ندامة؛ از لجاجت بپرهیزید که آغاز جهل و پایانش پشیمانی است!(318)
2- در حدیث دیگری از امیرمؤمنان علی علیه السّلام آمده است که فرمود: أللّجاج أکثر الأشیاء مضرّة فی العاجل و الآجل؛ لجاجت در دنیا و آخرت از همه چیز زیانبارتر است.(319)
3- در حدیث دیگری از همان حضرت میخوانیم: أللّجاج بذر الشّرّ؛ لجاجت بذر شَرّ و بدی است!(320)
4- در نهجالبلاغه آمده است که فرمود: أللّجاجة تسلّ الرّأی؛ لجاجت آراء انسان را سست، و او را به خطا میافکند.(321)
5- و نیز از همان حضرت آمده است: لیس للجوج تدبیر؛ لجوج مدیریّت و تدبیر ندارد.(322)
با توجّه به روایاتی که در بالا آمد تأثیر تخریبی این دو رذیله اخلاقی (تعصّب و لجاجت) در زندگی فردی و اجتماعی انسانها روشن میشود تا آنجا که انسان را از ایمان و اسلام بیگانه ساخته، و به سوی کفر و شِرک و اقتدای به شیطان و رها کردن رشته محکم ایمان سوق میدهد که دلایل آن را در بحث بعد خواهید خواند.